وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
رویدادهای خبری کردستان
دو شنبه 14 / 1 / 1395 ساعت 7:18 | بازدید : 6330 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ 94 ﻭ 93 ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ - ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺁﻣﺎﺭ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ 93 ﻭ 94 ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﮐﻮﻟﺒﺮ ﺑﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﻣﺎﻥ ۱۳۹۵ /۱ / ۱۳ ۸ : ۴ ﻏﺎﺭ ﮐﺮﻓﺘﻮ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺼﺪ ﺁﺗﯽ ﮔﺮﻭﻩ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﻋﮑﺎﺳﺎﻥ ﭼﯿﭽﮏ ۱۳۹۵ /۱ / ۱۲ ۱۸ : ۱۲ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ 225 ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﻘﺰ ۱۳۹۵ /۱ / ۱۲ ۱۱ : ۰ ﺁﻣﺎﺭ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﻫﺎﯼ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ 94 ﻭ 93 ۱۳۹۵ /۱ / ۱۲ ۱۰ : ۱۷ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﺳﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﺳﯿﻼﺏ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺗﺼﻮﯾﺮ ۱۳۹۵ /۱ / ۱۲ ۸ : ۱۴ ﮐﺸﻒ 146 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﭘﯿﺶ ﺳﺎﺯ ﺷﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻪ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۲۲ : ۸ ﺗﺮﺩﺩ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﺪ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۲۱ : ۱۱ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻫﻨﺪﺑﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺩﻭﯼ ﺗﯿﻢ ﻣﻠﯽ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۱۸ : ۴۱ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﻣﺰ ﺩﺭ ﻣﺮﯾﻮﺍﻥ / ﺭﻫﺎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﺎﻫﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺯﺭﯾﻮﺍﺭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۱۸ : ۹ ﻣﺪﯾﺮ ﮐﻞ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 100 ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۱۷ : ۹ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﺎ ﮐُﺮﺩﭘﺮﺱ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﮔﺎﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ "ﻗﻪ ﻻﺗﻪ ﺭﻩ ﺷﮑﻪ " ﺳﻨﻨﺪﺝ ﯾﮏ ﮐﺸﺘﻪ ﻭ 4 ﻣﺼﺪﻭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۱۶ : ۲۸ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﺗﺐ ﺑﺮﻓﮑﯽ ﻭ ﺧﺴﺎﺭﺍﺕ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﻘﺰ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ / ﻟﺰﻭﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۱۴ : ۰ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺣﺬﻑ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﮐﺴﺐ ﺳﻬﻤﯿﻪ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۶ : ۲۴ ﺑﺎ ﻫﻤﺖ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺕ ﻣﺎﻧﮓ ﻭ ﺑﺎﻧﻪ ﺷﺎﺭ : ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ "ﺷﯿﺮﺯﺍﺩ ﺣﺴﻦ " ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻪ ﺭﻭﻧﻤﺎﯾﯽ ﺷﺪ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۱ ۴ : ۲ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ 400 ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺟﻬﺖ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺳﻨﻨﺪﺟﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻃﺒﯿﻌﺖ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۲۲ : ۰ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﺮﺩﭘﺮﺱ؛ ﺑﺎﻧﻪ / ﺳﯿﻼﺏ ﻫﺎ، ﺿﺮﺭ ﻭ ﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺭﺵ ﻫﺎ ﻭ ﮐﻢ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻣﺴﺆﻻﻥ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﻣﻌﻈﻼﺕ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۲۱ : ۲۱ ﺍﻣﺪﺍﺩﺭﺳﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 43 ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻧﻮﺭﻭﺯﯼ / ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ 1500 ﺗﻦ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﮐﺰ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۱۸ : ۲۹ ﻣﺪﯾﺮ ﺭﺍﻫﺪﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺳﯿﻼﺏ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﯿﺴﺖ / ﺗﺮﺩﺩ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﻭ ﻓﺮﻋﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۱۷ : ۳ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﻓﻮﺗﺴﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﺮﻭﺍﺳﯽ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۱۶ : ۷ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﻼﻝ ﺍﺣﻤﺮ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺍﻣﺪﺍﺩﺭﺳﺎﻧﯽ ﺑﻪ 3500 ﻧﻔﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﮑﺎﻥ 800 ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ۱۳۹۵/ ۱/ ۱۰ ۱۳ :


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پیام های شب یلدا
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3718 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

  شب یلداتون شاد!

ببخشید فرصت نشد در مورد شب یلدا توضیحی بنویسم سرم یه خورده شلوغه فقط همین رو بگم که شب یلدا جزو چهار جشن میهنی ایرانی هاست ( نوروز - یلدا - مهرگان - سده ) و اینکه یکی از بهانه های این جشن ها با هم بودن و شاد بودنه!

توی این پست همونطور که گفتم، فرصت نشد در مورد خود شب یلدا چیزی بنویسم ولی چندتا پیام تبریک شب یلدا دارم که براتون می نویسم، امیدوارم خوشتون بیاد. روزگار به کام و شادی هاتون جاودان!

محفل آریائی تان طلائی ، دلهایتان دریائی

شادیهایتان یلدائی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی!

قیمت پماد سوختگی شب یلدا(چله)خیلی خیلی بالا میره

اگه نگرفتی زود تر بخرش شاید هندوانه ای که گرفتی توزرد در بیاد ها

اون وقت لازمت میشه!

میان دوستـــان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!

برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گــــــل! مبارک!

حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسد!


چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟

 

توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند زودتر صبح بشه هم هستی ؟؟!


 

شادیتون 100 شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما

یلدا مبارک

روی گل شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا

شب یلدا مبارک

 


یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که لحظه ای بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت!

یلدایتان مبارک

 


بیا ای دل کمی وارونه گردیم

برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست

برای هم بیا هندونه گردیم!

 

 

 

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یه جمعه ی خوب
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3489 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

جمعه یکی از دوستام برای تمرین( موسیقی ) اومده بود خونه ما.. اونم اسمش سیناست!

یکی از بهترین دوستامه... یه چیزی تو مایه های یه برادر...

خیلی پسر خوبیه...

ما اول قرار بود هشت نفری به اضافه ی خودم یه گروه موسیقی تشکیل بدیم و از همین حالا تمرین کنیم تا بتونیم با هم هماهنگ بشیم و یه گروه قدرتمند تشکیل بدیم. من فقط پنج نفرشونو می شناختم. اون سه نفر دیگه هم  آشنا و فامیل دوستام بودن. ولی بعد از چند روزمیدیا  که نوازنده ی دف هست گفت که بهتره از اول کار همه نباشن. یعنی همه ی نه نفر نیان واسه تمرین. بهتره اول ما چهار نفر باشیم( من و سینا و آروین و میدیا). هرموقع سطح آمادگیمون بالا بود اونموقع اونای دیگه رو واسه تمرین دعوت می کنیم. گفت بهتره یک سال اول رو اینجوری چهارنفری تمرین کنیم. ماهم قبول کردیم. حالا در مورد آروین بگم که خواننده گروه بود و یه جورایی هممون هم به عنوان سرپرست گروه قبولش داشتیم. من وسینا هم که هردومون سه تار کار کردیم ولی الان من دارم نی کار می کنم و سینا هم داره تار کار می کنه. البته من ساز اصلیم همون سه تاره. اوضاع بر همین منوال بود و ما تمرین هم کردیم و یه آهنگ هم خوندیم ولی یه دفعه یه اتفاق ناخواسته افتاد که باعث شد گروه به هم بخوره؛ البته موقتا تا تابستون. ولی من و سینا هفته ای یکی دوبار با هم تمرین سه تار می کنیم.

  من اتاقم طبقه بالاست. بهارخوابه، واسه همین سر و صدا نمیره پایین یا واسه همسایه ها مزاحمتی نداره اگه اونجا تمرین کنیم. برای همین قرار شد جای تمرینمون خونه ی ما باشه که اتاق من واقعا جای خوبی بود برای تمرین.

الان فعلا که اوضاع اینجوریاست!

خلاصه سینا اومد و با هم نشستیم تمرین کنیم. یه اهنگ زیبا رو تمرین کردیم که من خیلی دوسش دارم. توی دستگاه اصفهانه، اسمش "سیمین بری" هست:

سیمین بری گل پیکری آری              از ماه و گل زیباتری آری

                          همچون پری افسونگری آری

دیوانه ی رویت منم چه خواهی دگر از من *  سرگشته ی کویت منم نداری خبر از من

هرشب که مه بر آسمان             گردد عیان دامن کشان             گویم به او راز نهان

که با من چه ها کردی             به جانم جفا کردی

هم جان و هم جانانه ای اما            در دلبری افسانه ای اما

                           اما ز من بیگانه ای اما

آزرده ام خواهی چرا تو ای نوگل زیبا            افسرده ام خواهی چرا تو ای آفت دل ها

 

 

زیباست. اگه بتونم میذارمش واسه آهنگ متن وبلاگم. اما فعلا نمی تونم. فردا صبح ساعت شش قراره برم ارومیه پیش پسرخاله م، دوست جون جونیم. خیلی دوسش دارم. با داییم میرم. برگشتم میذارمش.

خوب دیگه با اجازه تون من برم. به قول بچه ها " بیکَین    بَ    شَو!"

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مومیایی در کردستان
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 4305 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

جسد مومیایی شده پادشاهی در استان کردستان یافته شد که محققا" مشخص نبود مربوط به کدام دودمان پادشاهی می باشد. احتمال می رود مربوط به پادشاهان ماد باشد. به هر حال خالی از لطف نیست که نگاهی به آن بیندازید! البته این مومیایی چند سال پیش یافته شد اما بدلیل عدم اطلاع رسانی رسانه ها، لازم دیدم که این خبر بار دیگر یادآوری گردد.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برف!
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 4340 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 هفته گذشته و این هفته هم برف اومد، شهرمون رو حسابی سپید پوش کرده.

 خدایا شکرت! 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آشنایی با نوروز
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 4003 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

نوروز باستانی و آیین زردشتی

 

با یاد اهورامزدا

 

خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد .    زرتشت

 

کم کم  به نوروز نزدیک می شویم ، بی مناسبت نیست کمی بیشتر با آیین کهن این مزر و بوم آشنا شویم...

 

من هر بار قسمتی از آداب و رسوم نوروز و فلسفه ی آن را برایتان خواهم نوشت تا بیشتر و بهتر بتوانیم با زیبایی های بزرگترین جشن ایرانیان آشنا شویم.

 

نوروز _ زیبا ترین جشن در آیین زردشت و در نزد ایرانیان

 

 

جشن نوروز بزرگترین ، برجسته ترین ، ویژه ترین و باشکوه ترین یادگار ایرانیان از روزگار باستان تا به امروز است. بیشترین ارزش این جشن را می توان در آن دانست که با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای گوناگون چون کوهی استوار از هجمه ها و حمله های یونانیان ، ترکها ، مغولها و عربها جان به در برده و با روح و احساس مردم این سرزمین چنان سرشته شده است که همه ساله در ژرفای دل و جان و روان خود چشم به راه فرا رسیدن آن هستند.

 

طبق عقاید زردشتیان ماه فروردین به " فراوشی " اشاره دارد و دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار تحول می کند.

جشن نوروز از رسوم باستانی و ملی ایرانیان می باشد. جزییات چگونگی این جشن تا دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. تنها اطلاعات اندکی مربوط به دوره ساسانیان در این باره وجود دارد.

 

از نظر فردوسی، شاعر بزرگ ایران زمین، عید نوروز از زمان پادشاهی جمشید در ایرن مرسوم شده که احتمالا"  تاریخ آن باز میگردد به 3800  تا  3700  سال پیش.

 

 

چهارشنبه سوری و روشن کردن آتش

ایرانیان باستان به آتش احترام می گذاشتند. زیرا آتش باعث تصفیه هوا می شده است(البته متاسفانه، امروزه به دلیل استفاده از مواد منفجره و ترقه و آتش زدن مواد پلاستیکی مانند لاستیک خودرو، در روز چهارشنبه سوری هوای شهر به شدت  آلوده می شود ). آتش از بین برنده ی ناپاکی ها و روشن کننده ی تاریکی هاست.

زردشتیان آتش را نمی پرستیدند اما آن را به عنوان مظهری از یک انسان متعالی مورد احترام می دانستند.

حرکت صعودی آتش ، نورانی و گرما بخش بودن آن ، نماد یک انسان متعالی را در آیین زردشت تداعی می کند.

 

 

فلسفه ی خانه تکانی

زرتشتیان ایران باستان بر این باور بودند که فَرْوَهَرْها( تلفظ درست: فْرَوَهْرْ  یا  فْرَوَرْ   به معنای آن که نیرویی زیاد دارد- فرَ = زیاد ، وَر= نیرو و توان) ( یکی از نیروهای اهورایی در کالبد انسان که پس از مرگ همانند روان به مکان نخستین خود باز می گردد ) از ده روز پیش از نوروز برای دیدار بستگان و بازماندگان خود به زمین بازمی گردند. به همین دلیل است که زردشتیان از اوایل اسفند ماه خانه تکانی و پاک سازی محیط پیرامون خود را آغاز می کردند و مقدمات جشن و شادی را فراهم می ساختند تا فروهرها هنگام فرود آمدن، آنها را هماهنگ با طبیعت ، شاد و خرم و پاک و تازه ببینند و با خشنودی و آرزوی برکت برای خاندان خود به سرای خویش بازگردند.

 

سبزه

روایت است که اهریمن ، بلای خشکسالی را بر زمین فرو نشانید. اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و سرانجام او را شکست داد. آنگاه خشکسالی ، قحطی و نکبت را بر روی زمین از ریشه بخشکانید و به زمین بازگشت. با بازگشت او ، درختان و هر نهال و چوب خشکی سبز شدند. پس مردم این روز را " نوروز " خواندند. و هر کس به یمن و مبارکی در ظرفی ، جو کاشت و این رسم سبزه نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.

 

 

هفت سین

سمنو ، سیب ، سنجد ، سرکه ، سیر ، سماغ و سبزه ،

هفت واژه ای که با حرف سین شروع میشوند و معانی استعاره ای خاص خودشان را دارند ، به همراه تخم مرغهای رنگین ، گلاب ، شمع و آینه عناصر تشکیل دهنده ی سفره ی هفت سین ایرانیست. زردشتیان کتاب مقدس اوستا را نیز در راس سفره هایشان قرار می دهند.

هریک از این موارد سمبل و نماد تولد دیگرباره ی بهاران است.

در اساطیر ایرانی ، سمنو که از جوانه ی گندم درست میشود ، نشانه و سمبل زایش دوباره ی بهار است. و سبزی و سماغ و سرکه نماد افکار نیک ، کردار نیک ، خدا پرستی ، نیک بختی ، جاودانگی و داد و دهش هستند که به باور زردشتیان ، زردشت پیامبر ، آنها را از جمله صفات اهورا مزدا دانسته است.

 

هان انجمن شد بر تخت اوی               از آن بر شده فره بخت اوی

 

به جمشید بر گوهر افشاندند                 مر آن روز را روز نو خواندند

 

سر سال نو هرمز فرودین                     بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

 

به نوروز نو شاه گیتی فروز                   بر آن تخت بنشست فیروز روز

 

بزرگان به شادی بیاراستند                   می و رود و رامشگران خواستند

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


(بدون عنوان)
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3558 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

سلام. من وبلاگ دیگه م رو آپ کردم. اگه دوس داشتین و وقت کردین، یه سری بزنید.

jhilamo.mihanblog.com

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


توهین به زردشت
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 4498 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

درود

از همتون خواهش می کنم که این پستم رو حتما حتما بخونید و دیدگاهتون رو برام بنویسید. خواهش می کنم!

من چند وقت پیش که داشتم همینجور وبلاگ ها رو می گشتم، برخوردم به وبلاگی که اسمش این بود " اهورامزدا، دین کهن!!!"

من از سطح اطلاعات این آقا یا خانم در حیرت بودم که این حرف رو از کجا درآورده که اهورامزدا دینه!

بعد اسم خودش رو گذاشته بود " واقعیت". و در توضیحاتش نوشته " بیایید با هم به دنبال واقعیت بگردیم"

من هر چیزی که ازین وبلاگ نقل می کنم، عین همون چیزیه که اونجا نوشته شده و کوچکترین تغییری توش ندادم و نمیدم.

این وبلاگ و خیلی های دیگه که حالا کاری ندارم بهشون و بعدها به اونها هم خواهم رسید، تنها کارشون اینه که به زردشت و دینش و پیروانش توهین کنن. نمی دونم که چه مشکلی باهاش دارن ولی به هرحال کارشون توهینه. خلاصه همین جور مطالبش رو داشتم می خوندم و حسابی هم داشتم از عصبانیت می ترکیدم  . خلاصه ما روی چندتا از مطالب نظر گذاشتیم که البته چند روز بعدش وقتی نگاه می کردم، خیلی هاش رو تایید نکرده بود تا اینکه داشتم نظرات رو می خوندم رسیدم به این دیدگاه پایینی که عین دیدگاه رو کپی کردم براتون می ذارمش. همون جوری که گفتم، کوچکترین تغییری توش ندادم و تنها بخش های مهمش رو پررنگ کردم:

""

بسم الله الرحمن الرحیم
برادر محترم ضمن سلام و درود به شما بزرگوار
می خواستم در کنار این وب بسیار زیبا و ارزشمندتان مطلبی را به شما دوست عزیز گوشزد کنم و چون از حاشیه وبتون دریافتم که گویی مسلمان هستید عرض می کنم و الا چنین مطلبی را نمی گفتم که برادر عزیز با این که کشور عزیز ما ایران غنی از تمدن و فرهنگ است ولی باید باور کنیم که پاره ای از انان خرافات و توهماتی بیش نبوده که متاسفانه میان مردم رایج شده بود ......

از جمله بزرگترین خرافات همین زرتشت پیامبر است که مورخان تاریخ بشریت هیچ گاه او را در رده پیامبران الهی ثبت نکرده اند و از اداب و رسومی که دارد چنین استنباط می شود که ایشان فردی بزرگ بوده که به اخلاق حسنه گرایش داشته و مردم را به اخلاقات و اداب خوب فرا می خوانده است ولی این که ایشان اتش را سنبل الهیت قرار دادند و یا چرندیاتی از این قبیل هیچ گاه نشانگر پیامبر الهی نیست ........

لذا ما درود بر اجداد اریایی خود مانند کوروش کبیر و داریوش می فرستیم و لکن طریقت خرافی ایشان مبنی بر اعتقاد به زرتشت را نمی پذیریم و خدا را شاکر هستیم که ما را بر سر سفره وسیع منجی عالم بشریت حضرت محمد مصطفی قرار داد تا از جهل و نکبت رهایی پیدا کنیم ............

و لعنت باد بر پادشاه ایرانی ( خسرو پرویز ) که راه حقیقت را انکار کرد و باعث جنگ و کشته شدن ایرانیان حقیقت جو شد ............

امیدوارم با بصیرت بیشتر قدم در راستای حقیقت گذاشته و در حال این که می خواهیم اخبار تمدن ایران را گسترش دهیم از خرافات احمقانه جدا خودداری نماییم ......

و السلام علیکم و رحمه الله ........

""

خوب این دوستمون احیانا خسروپرویز رو با یزدگرد اشتباه گرفته چون خسروپرویز دعوت به اسلام رو نپذیرف اما جنگی هم روی نداد و این در زمان یزدگرد بود که جنگ شد.

من می دونم که هرکسی اگه واقعا مسلمان باشه( که مطمئنا ایشون نیستن) هیچ گاه به دین دیگه و به پیامبر دیگه ای توهین نمی کنن.

فکرشو بکن آدم چه قدر پست باشه که خیلی ساده به سخنای پیامبر خدا بگه چرت و پرت که البته هر پیامبری سخنانش برگرفته از اندیشه الهیه و از خودشون چیزی نگفتن پس یعنی به عقیده این دوستمون، سخنان خدا چرت و پرته! ( امیدوارم خدا راه درست رو به این دوست گرامی نشون بده).

از شما دوستای خوبمم ممنونم که به من سر میزنید.

 توهینای دیگه ای هم توی سایتهای مشابه خوندم مثل اعدام در دین زردشت و ازدواج با محارم در دین زردشت و خیلی چیزای دیگه که واقعا اصلا ارزش اینو نداشتن که بخوام بحث و جدلی روش داشته باشم و امیدوارم خدا خودش حق این افراد رو بده. اسمشم گذاشته بود "راه زرتشت، آنچه که یک زرتشتی باید بداند". من نمیدونم ایشون که زرتشتی نیستن می خوان به زردشتی ها اصول دین زردشت رو آموزش بدن؟! جالبه هاااااا!

سپاس فراوان از همتون

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جشن نوروز در کردستان(ترکیه،ایران،سوریه،عراق)
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3846 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 

تیره های کردنژاد که در کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه زندگی می کنند، جشن نوروز را با شکوه تمام برگزار می کنند. کردها از نظر زبان و مذهب به گروههای مختلفی تقسیم می شوند ولی همه آنها نوروز را جشن می گیرند و به آن "نَوْرُز " می گویند .آنان از دیدگاه نژادی، ایرانی هستند و ایران که واژه ای اوستایی است در معنی خواستگاه آریایی ها می باشد . آتش افکنی و نوروز دو رکن اساسی جشنهای ملی کردها محسوب می شود  . نوروز بزرگترین جشن کردهاست و آنها نوروز را جشن کهن کُرد می دانند.

 

نوروز و بهار برای ایرانیان و به خصوص تیره های کرد مفهوم آزادی و رهایی از بند اسارت و بندگی ظلم و جور ستمکاران ، زایشی نو و ازسرگیری کار و تلاش دوباره برای زندگی دارد.  

در باور ایرانیان بهار یادآور قیام " کاوه " ، آهنگر جوانی است که از ظلم و ستم ضحاک، به عنوان نماد تباهی و پلیدی ، به تنگ آمده و ملتی را با به بندکشیدن اسوه ظلم، به روشنایی رهنمون شد.

 مردم کردستان با روشن کردن آتش که نمادی از سوزاندن بندهای اسارت و کهنگی است ، جشن نوروز را به پیشواز می روند.

آتش نوروزی بر اساس باورهای کهن باید در بلندترین نقطه محل زندگی یعنی بام خانه روشن شود که  امروزه کمتر اما هنوز هم در برخی از مناطق کردنشین این چنین است.

کردهای ایرانی در پیوند با باورهای دیرین و باور سایر اقوام ایرانی دو بار، در چهارشنبه آخر سال و آخرین شب سال آتش روشن می‌کنند، تاضمن پایبندی به آیینهای باستانی، پیوندی بافرهنگ سایر اقوام ایرانی هم داشته باشند.

افروختن آتش در چهارشنبه آخر سال در فرهنگ و ادبیات ایران از گذشته های بسیار دور وجود داشته است. ولی به این شیوه که چهارشنبه سوری نامیده می شود در متون پیش از اسلام موجود نمی باشد (زیرا در گذشته روزها را به شکل شنبه، یکشنبه و ... نمی گفتند بلکه هر روز نامی داشت مانند فروردین، دی ، هرمزد و ...). کردها نیز در این مراسم با روشن کردن آتش مقدس به رقص و پایکوبی محلی می پردازند و شب خود را به یاد ماندنی می کنند . در روستاهای کردنشین نیز مردم در شب نوروز آتش روشن می کنند و به جشن و پایکوبی می پردازند.

کردهای مروین مثل همه کردهای دیگر، نوروز را با شکوه تمام جشن می گیرند. مراسم آنها در خانه، روی کوهها، یا روی بام خانه ها و یا در برزن ها انجام می گیرد. آنها گاهی نیز از روی آتش می پرند. برای کردها روز نوروز نه تنها روز ثروت و برکت، بلکه نماد صلح و آشتی و اتحاد است.

نوروز در کردستان ترکیه

یکی از کردهای شهر مروین ترکیه در باره این مراسم در شهر زادگاهش می گوید:
مردم مروین صبح نوروز پوشاک نو و یا مرتبی می پوشند و به دیدار همدیگر می روند. بعد همه در میدان بزرگی جمع می شوند و رقص و شادمانی می کنند. در این رقص ها – مانند آنچه در کارناوال های اروپایی معمول است - بعضی هم از نقاب استفاده می کنند ( به ندرت). مردم کرد زبان دیگری در ترکیه زندگی می کنند که کردهای زازا خوانده می شوند. این مردم بیشتر در آناتولی شرقی ساکنند و زبانشان کردی زازاکی است. تقویم کردهای زازا تقویم قدیمی خاصی است که به تقویم امروز میلادی شبیه است. کرد های زازا می گویند که احتمال دارد نام تیره ی  آنها (زازا) از  ساسان یا ساسانیان ریشه گرفته باشد.

نوروز و ایزدی ها

مردم کرد زبان دیگری که نوروز را چون زازا ها به شکلی خاص برگزار می کنند، کردهای ایزدی هستند. آمار دقیقی از جمعیت ایزدی ها که بیشتر آنها با لهجه کرمانچی صحبت می کنند در دست نیست. گفته می شود حدود 500 هزار ایزدی در عراق زندگی می کنند. همچنین عده ای از آنها در کشورهای سوریه، ترکیه، ارمنستان و گرجستان و حتی ایران پراکنده اند.

ایزدی ها به فرشته ای به نام ملک طاووس باور دارند که به زندگی و حیات آنها در روی زمین نظارت می کند و گاهی نیز از آسمان به زمین می آید. در باره منشا ایزدی ها نظرات مختلف وجود دارد.  بعضی می گویند که اصل آنها از یزد بوده و نامشان با ایزد زرتشتی ارتباط دارد و بدین ترتیب ریشه زرتشتی دارند. بعضی دیگر ایزدی را یکی از قدیمی ترین ادیان بابل و سومر می خوانند. گاهی نیز به نادرست شیطان پرست خوانده شده اند که به هیچ وجه درست و قابل قبول نیست. برخی نیز آنها را برجای ماندگان مهرپرستی، آیین کهن کردها، می دانند که با توجه به مراسم و عقایدشان، این مورد درستتر و قابل اعتمادتر است.

استقبال از نوروز با رقص محلی ( هَل پَرکه) در کردستان ایران

دکتر خلیل جندی رشو، استاد دانشگاه گوتینگن آلمان که خود نیز از شیخ های ایزدی است،‌ درباره جشن سال نو ایزدی ها می گوید: "جشن چهارشنبه سور در واقع جشن اول سال ایزدی هاست که در بین ملتهای دیگر مثل ایرانیان نوروز خوانده می شود ولی ایزیدی ها این جشن را سر ساله چهارشنبه سور یا چهارشنبه سرخ می نامند. این جشن در شب اولین چهارشنبه ماه آوریل که ایزدی ها به آن ” نیسان“ می گویند، برپا می شود. ایزدی ها باور دارند که در این روز فرشته ای که او را ملک طاووس می نامند، از آسمان به زمین می آید و با خود خیر و برکت می آورد. به همین جهت این را گاهی جشن ملک طاووس می نامند."

جشن چهارشنبه سور که چند هفته بعد از نوروز انجام می شود با آئین ها و سنت های مختلفی همراه است که بعضی از آنها از سنن نوروزی دیگر کشورها متفاوت است

یکی از تفاوت ها این است که در این ماه ازدواج برای ایزیدی ها ممنوع است چون که می گویند ماه نیسان که آن را "بوک هیوانه" می نامند عروس همه ماهها یا عروس سال است و مقدس است. در این ماه کسی اجازه ندارد زمین را بکند به این دلیل که در این ماه همه نباتات، درختها و گلها از زمین آشکار می شوند...

سنت دیگر این جشن این است که تخم مرغ رنگ می کنند. چرا که شکل تخم مرغ شبیه زمین است و رنگ کردن آن به این معنی است که می خواهند دنیا به این رنگها باشد و باعث سبزی دشت و صحرا بشود....( شاید بپرسید که چگونه در آیین کهنی چون ایزدی، گردبودن زمین مورد درک بوده؟ در پاسخ باید گفت که بر ما آشکارا نیست اما قدیمی ترین نوشته که به گردبودن زمین اشاره دارد، در اوستا کتاب مقدس زردشتیان است که به گرد بودن زمین به صراحت اشاره شده است. تحقیق آن را بر عهده ی خودتان می گذارم!)

رسم جالب دیگر ایزدی ها این است که صبح زود سال نو به دشتها می روند و دست و روی خود را با قطرات شبنم مسح می دهند و باور دارند که اگر کسی مریض باشد با این کار بیماری اش شفا می یابد.

آرد نیز در جشن سر سال ایزدی ها نقش مهمی دارد. آنها در شب جشن به دشت می روند و با آردی که با خود برده اند خمیر درست می کنند. بعد دسته گلی در وسط این خمیر فرو کرده و آن را بالای در خانه هاشان آویزان می کنند. انگار بهار به خانه شان آمده است. غیر از این زنان نانی به نام سَوُک می پزند که مانند خیرات به گورستان می برند. ایزدی ها نیز مانند کردهای زازا آئینی دارند که به آن طواف و گاهی نیز جمی می گویند.

اولین طواف در یک ده ایزدی به نام "باشِک وبَخرانه" در روز جمعه پس از چارشنبه سور شروع می شود و پس از آن تقریبا در همه دهات ایزدی آغاز می شود. هر طواف یک فرشته دارد که تنها خاص ایزدی هاست. این طواف ها تا آخر ماه ششم میلادی که ایزدی ها به آن "هزیران" می گویند ادامه پیدا می کند و این نشان نوروز در بین ایزدی هاست.

ایزدی ها در هر فصل سال جشنی دارند اما ویژگی جشن سر ساله که در اولین چهارشنبه ماه نیسان یعنی آوریل برگزار می شود، این است که مردم پس از سیزده روز دوباره جشن می گیرند که با سیزده بدر ایران قابل مقایسه است.

اهمیت نوروز برای کردها صرف نظر از این که به چه زبانی صحبت می کنند و به چه مذهبی اعتقاد دارند، مانند باقی ایرانیان  بسیار زیاد است زیرا نه تنها تفاوت نژآدی – زبانی و فرهنگی میان کردها و باقی ایرانیان وجود ندارد بلکه کردها از ریشه های درخت تنومند تمدن و فرهنگ ایران زمین هستند و به عبارتی یکی از پایه های اساسی در شکل گیری این کشور سترگ محسوب می شود . به همین جهت خود را موظف در پاسداری از این کهن ترین جشن گیتی میدانند . به طوریکه کردها ایرانی ساکن ترکیه برای اجرای این جشن ملی با دولت ترکیه که آنها را تا چند سال پیش از برگزاری نوروز منع می کرد دست به مبارزه نیز زدند و در نهایت حکومت نژاد پرست ترکیه را از پای درآوردند و آنها را مجبور کردند که نوروز ایرانی را به عنوان جشنی ملی و روزی تعطیل ثبت و شادمانی کنند .

روشن کردن آتش نوروز در کردستان عراق

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


هفت سین یا هفت شین؟
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3902 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

این پست از وبلاگ گروه مستان برگرفته شده و بر پایه تحقیقات و گفته های شخص" پرواز همای " می باشد. 

درود بر همه ی هم میهنان خوبم

بهارتان جاودان و فرخنده باد .

بارها و بارها شنیده بودم که از دیرباز در آیین پارسیان هنگام آغاز بهار ، ایرانیان سفره ی 7 شین داشته اند نه 7 سین ؛ اما باورش برایم بسیار دشوار بود و اینکه چه بهانه و یا دلیلی وجود داشت که این کار را می کردند ، نمی دانستم و این سبب شد که در این 2 سال بر آن شدم تا آگاهی هایی در این باره به دست بیاورم و امروز بسیار شادم که پس از گشت و گذاری در کتاب شاهنامه و کتاب های تاریخی و پرس و جو از استادان ادبیات پارسی به رازهایی دست پیدا کردم که بسیار زیبا و شنیدنیست.

در این نوشته به ایده های دیگران احترام و ارج می نهم و سفره ی  7سین را نیز رد نمی کنم ، چرا که بنا به هر دلیلی بر پا گشته و تا امروز به جای مانده است ولی دلایل سفره ی 7 شین را برایتان بازگو می کنم و آنگاه خود برای برپایی سفره ی 7سین یا 7 شین تلاش کنید.   

 

 

 

مردم ایران زمین در آغاز سال نو برای آنکه سالی پر از اندیشه های پاک داشته باشند ، 7شین را به نماد یا سَنبُل اندیشه ی پاک در سفره ی خویش قرار می دادند تا آن سال را آنگونه بگذرانند و از هر کدام از شین ها ، اندکی بر زبان خود می گذاشتند چرا که بر این باور بودند همانگونه که سالی را آغاز کنند تا پایان نیز همانگونه خواهند بود.

1-  شمع : به نماد اینکه زندگیشان همیشه پرنور و روشن باشد ، چرا که ایرانیان از دیرباز آتش و روشنی را پرتوی از خداوند می دانستند.

2- شیر : برای آنکه زندگیشان پربرکت و سرشار از بخشایش پروردگار باشد ، چرا که اولین خوراکی که از پروردگار به انسان ارزانی گشته شیر مادر است.

3- شکر : به نماد آنکه زندگی شیرین تا پایان سال داشته باشند.

4- شوری : برای آنکه نمک زندگیشان بیشتر گردد.

5- شراب : شراب می نوشیدند و سال را به شادی آغاز می کردند تا شادیشان تا پایان سال پابرجا باشد.

6- شاهی : شاهی را شاه همه ی گیاهان و سبزیجات می دانستند و از آنجا که گیاهخواری از آغاز در ایران باستان رواج داشت ، برای پرهیز از کشتن چهارپایان ، سال را با خوردن گیاه آغاز می کردند.

7- شاهنامه : شاهنامه چه از زمانی که فردوسی آن را گردآوری نکرده بود و چه پس از گردآوری ، همیشه بر روی سفره ی 7 شین بود تا مردم از داستانهای آن در آغاز سال ، یکی خوانده و درس زندگی بیاموزند.

 

 

 

در طول سالیان دراز« شین» ها یکی یکی بر روی سفره ی آغاز سال نو اضافه می گردید و هر کدام نشانه ی اندیشه های پاک در زندگی ایرانیان بود.

و امروز چرا سفره ی  7شین با این همه پیام های خویشتن شناسی و خوب جای خود را به 7 سین داده ، نمی دانم ؟!

نمی دانم که سیر در سفره ی هفت سین چه پیامی دارد؟

سمنو چه پیامی دارد؟

سنجد و سکه چه پیامی دارند ؟

 هیچ کدام را نمی دانم. البته برای توجیه می توان به زور برایشان پیام هایی ساخت ، ولی هیچ وقت به درستی و پاکی پیام های 7 شین با آنهمه اندیشه ی پاک نخواهند بود.

اگرچه سبزه در سفره ی 7 سین پیام رویش در بهار را دارد ولی همین پیام در 7 شین ، در بخش گیاه شاهی می تواند گنجانده شود. زندانی کردن ماهی در تنگ شیشه ای که از فرهنگ چین وارد ایران شده است ، باور کنید هیچ پیامی ندارد و ربطی به فرهنگ ما ایرانیان نداشته و جز آزار یک آفریده ی پروردگار پیامدی ندارد.

سالهاست که ما آیین و اندیشه های پاک ایرانی را واژگونه برگزار می کنیم . از دیرباز در ایران روز چهارشنبه سوری را بسیار گرامی می داشته اند و آتش را مهمترین انرژی در هستی می دانستند و در آخرین چهرشنبه سال ، درست همگام با پیدایش آتش ، آنروز را جشن می گرفتند ، آتش روشن می کردند ، از روی آتش می پریدند  و ... روز سیزده بدر همه ی مردم به میان دشت ها و جنگل ها می رفتنند با پاک کردن و تمیز کردن طبیعت در سال نو ، پیمانی دیگر می بستند تا برایشان سالی بارور به همراه داشته باشد ؛ ولی افسوس که امروز همه ی ما در روز سیزده بدر جز آلوده و نابود کردن طبیعت چیزی برایش به ارمغان نمی آوریم.

بیایید باور کنیم که این اندیشه به هیچ دین و مذهب و آیینی ضربه نمی زند و ربط ندارد ، تنها نشانه ی اندیشه های پاک انسانیست و یقین دارم هیچ دینی مخالف آن نیست و تنها دلیلی که این باور ها  و اندیشه ها را از میان می برد ، خودمان هستیم.

ای کاش که اندیشه های پاک فرهنگ خودمان را نگه داریم و از آن پاسداری کنیم .

بهارتان همیشه جاودان باد.

                                                    پرواز همای

 

 " همونجوری که گفتم این نظر با نظر من تفاوت داره و این نظر آقای همای هست و من دیدگاه خودم رو در پستی دیگه می نویسم "

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چکامه ای از حافظ - چکامه ای از سعدی
10 / 1 / 1395 ساعت 14:7 | بازدید : 3871 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

به دلیل اینکه از نوروز فاصله گرفتیم و هر سخنی در زمان خود شیرین است از نوشتن نظر خودم درباره هفت سین صرف نظر می کنم. به امید خدا برای نوروز سال آینده!

در اینجا چکامه هایی از بزرگ شاعران جاویدان ایران، حافظ و سعدی، میارم. این گونه شعر رو شعر مسجع میگن که هر مصراع هم در خودش قافیه ای داره و بسیار دلنشینه.

چکامه ی نخست از حافظ:

 آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

 برجای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند

 

 اول به بانگ نای و نی، آرد به دل پیغام وی

 وانگه به یک پیمانه می، با من وفاداری کند

 

 دلبر که جان فرسود ازو، کام دلم نگْشود ازو

 نومید نتوان بود ازو، باشد که دلداری کند

 

 گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام

 گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند

 

 پشمینه پوش ِ تند خو، از عشق نشنیده ست بو

 از مستی اش رمزی بگو تا ترک هوشیاری کند

 

 چون من گدای بی نشان، مشکل بوَد یاری چنان

 سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

 

 زان طره ی پر پیچ و خم سهل است اگر بینم ستم

 از بند و زنجیرش چه غم هرکس که عیاری کند

 

 با چشم پر نیرنگ او حافظ مکن آهنگ او

 کان طره ی شبرنگ او بسیار طراری کند

 

بدبختانه دیدگاه و پیش زمینه ای که جوانان از حافظ در ذهن دارن، انسانی با ریش ها و موهای بلند و گوشه گیر و عبوس و ... است! و دلیلش معرفی نادرستش توی کتابهای درسی مدارسه. در حالی که حافظ انسانی بسیار رند و باهوش، و در میان مردم بوده و همینطور حافظ رو شاعری سراسر عرفانی مطرح کردن. در حالی که بسیاری ابیات و حتی اشعار او مضامین عاشقانه( عشق زمینی!) در بر دارن و به هیچ وجه نمیشه عرفانی تعبیرشون کرد.

بحث بسیار گسترده است و سرتون رو درد نمیارم.بگذریم! شعر بعدی از سعدی:

 

 ای ساربان آهسته ران،کارام جانم می رود      

 وان دل که با خود داشتم، با دلْسِتانم می رود


 من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو                    

 گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم می رود

 

 گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون             

 پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود

 

 محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان                  

 کز عشق آن سرو روان، گویی روانم می رود

 

 او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان                   

 دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می رود

 

 برگشت یار سرکشم، بگذشت عیش ناخوشم                        

 چون مجمری پر آتشم، کز سر دخانم می رود

 

 با آن همه بیداد او، وین عهد بی بنیاد او                                      

 در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم می رود

 

 باز آی و بر چشم نشین، ای دلستان نازنین                        

 کآشوب و فریاد از زمین، بر آسمانم می رود

 

 شب تا سحر می نعنوم، واندرز کس می نشنوم                      

 وین ره نه قاصد می روم، کز کف عنانم می رود

 

 گفتم بگریم تا ابل، چون خر فرماند در گل                                         

 وین نیز نتوانم که دل، با کاروانم می رود

 

 صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من                          

 گرچه نباشد کار من، هر کار از آنم می رود

 

 در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن                                  

 من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود

 

 سعدی فغان از دست ما، لایق نبودی ای بی وفا

 طاقت نمی آرم جفا، کار از فغانم می رود

 

 

این هم ازین! در پست بعدی درباره ضرورت وجود شعر نو و مزایای شعر نو می نویسم.

از دیدگاه های پربارتون محرومم نکنید.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برد حضور ایرانیان در جهان
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 3808 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

برد حضور ایرانیان در جهان

   تصویر پوستر های سمینار بررسی تمدن های قاره آمریکا پیش از حضور اروپائیان،  و ارتباط آنها با سایر فرهنگ های جهان بویژه ایران،  در 27 و 28 بهمن 93 در دانشگاه اصفهان،  همراه با سخنرانی  نوید صلحدوست (انوش راوید) و پرنیان حامد،  عزیزان علاقمند پیگیری نمایند.

سمینار مهم تاریخی در دانشگاه اصفهان

      نشست «تمدن‌ های قاره آمریکا و ارتباط آن با دیگر تمدن ‌های جهانی پیش از حضور اروپائیان»  در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان آغاز به کار کرد.  این نشست به مدت ۲ روز توسط گروه تاریخ و ایرانشناسی دانشگاه اصفهان برگزار ‌گردید،  در روز اول ۶ سخنران از جمله دکتر منتظرالقائم،  مدیر گروه تاریخ دانشگاه اصفهان به سخنرانی پرداختند،  و در روز دوم این نشست با سخنرانی آقای محمد جواد آسایش،  صفیر فعلی ایران در قطر،  و برگزاری جلسه‌ پرسش و پاسخ دانشجویان به پایان ‌رسید.

دکتر ابوالحسن فیاض،  دبیر علمی همایش بررسی «تمدن‌ های قاره آمریکا و ارتباط آن با دیگر تمدن‌ های جهانی پیش از حضور اروپائیان» در حاشیه این همایش گفت:  هدف از این همایش بررسی این موضوع است،  آیا پیش از رسیدن اروپاییان به آمریکا،  فردی به قاره‌ امریکا پا نهاده بود؟  و اینکه آیا جغرافی ‌دانان ایرانی از وجود قاره‌ امریکا اطلاعی داشته‌ اند یا خیر؟.

دکتر فیاض در پایان گفت:  محتوای این نشست برای علاقمندان بصورت لوح فشرده تهیه و توزیع می‌شود.

اظهار قدردانی و سپاسگزاری

    "سمینار تمدن های قاره آمریکا و ارتباط آن با دیگر تمدن های جهان پیش از حضور اروپاییان" به همت بزرگان و اساتید محترم دانشگاه اصفهان برگزار گردید،  و در اینجا لازم است از بانیان این حرکت ارزنده تقدیر و تشکر ویژه ای داشته باشیم.

با سپاس ویژه از:

  ــ  دکتر منتظرالقائم

  ــ  دکتر فیاض

  ــ  دکتر شفیع زاده

     و دیگر عزیزانی که در پیرامون این سمینار برای برگزاری هرچه بهتر آن فعالیت نمودند.

انوش راوید،  پرنیان حامد،  نوید صلحدوست

   توجه ــ  به زودی گزارشی مشروح در ارتباط با موضوعات مطرح شده در این سمینار،  و همچنین دستاورد های آن خدمت دوستان در این وبلاگ منتشر خواهد شد.

<><><><><><><><><> 

«تمدن های قاره آمریکا و ارتباط آن با دیگر تمدن های جهان پیش از حضور اروپائیان»

دوشنبه 27 بهمن:

عنوان سخنرانی

سخنران

زمان تقریبی

 

تلاوت قرآن و سرود ملی

8:15 – 8:30

خیر مقدم و گزارشی از دریانوردی مسلمانان

أقای دکتر اصغر منتظر القائم. مدیر گروه تاریخ

8:30 – 9:00

آیا اسناد باستانشناسی و مکتوبات کهن با آنچه تا به حال

به ما آموخته اند همخوانی دارد؟

سرکار خانم پرنیان حامد

9:00 – 10:00

دانش حیرت انگیز ایرانیان در ترسیم دیاگرام تابش خورشید

در جغرافیای کهن و شناساییدقیق قاره های زمین

در روزگاران باستان

آقای مهندس فرشاد فرشید فر

10:00– 12:00

پیوند اسطوره و حقیقت در تاریخ و جغرافیا

آقای مهندس پیشوا

12:00– 12:30

 

نماز و ناهار

12:30– 14:15

اثرات مهاجرت ایرانیان به قاره های جدید

نام های ایرانی در قاره های جدید

آقای مهندس انوش راوید

14:15– 15:00

تصویرسازی رسانه های غربی از بومیان آمریکای لاتین

و مسئولیت فیلمسازان ایرانی

آقای شهاب اسفندیاری

15:00– 16:00

اقوام ایرانی در قارة آمریکا

تبارشناسی علم جغرافیا در ایران و اروپا

آقای دکتر حمید شفیع زاده

16:00– 17:30

سه شنبه 28 بهمن:

9:30 – 10:30

آقای محمد جواد آسایش

آثار تمدن ایرانی در شیلی

10:30 - 12:00

با حضور سخنرانان

میزگرد و پرسش و پاسخ

دانشگاه اصفهان . دانشکده ادبیات و علوم انسانی . گروه تاریخ و ایران شناسی 

فیلم های سخنرانی های مربوط به همایش اصفهان

      فیلم های سخنرانی های پژوهشگران بانوی گرامی پرنیان حامد و آقای نوید صلحدوست در دانشگاه اصفهان بهمن 1393 در اینجا.

 

کلیک کنید:  حاشیه همایش تاریخی اصفهان و کلیپ های منتخب سخنرانیها

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مصاحبه با روزنامه ایران
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 4531 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

مصاحبه با روزنامه ایران

http://inn.tarnamahost.ir/News/1263.html

گفت‌وگو با پرنیان حامد،  تاریخ ‌پژوه

از الکساندر مقدونی تا اسکندر ایرانی

   ایران آنلاین/  ما همگی با این سرخوردگی بزرگ تاریخی بزرگ شده‌ایم که سلسله‌ هخامنشی را حمله‌ ویران‌گر سپاهیان اسکندر مقدونی برانداخت و جانشینان بیگانه‌ او، سلوکیان، دویست و اندی سال بر ایران حکومت کردند.

      هر چند ما همگی تصوری بدیهی از این واقعه داریم، اما نظریات موازی در علم تاریخ وجود دارد که اساس این حمله‌ی بزرگ و تصرف ایران توسط مقدونیان را زیر سوال می‌برد. پژوهش‌گران اسناد و شواهدی را یافته‌اند که به ما می‌گوید اسکندر تاریخ ایران با الکساندر مقدونی نسبتی ندارد. به مناسبت تاریخ سقوط شوش به دست سپاه اسکندر مقدونی به روایات یونانی، به سراغ پرنیان حامد رفته‌ایم تا در خصوص این نظریه‌ی موازی بیش‌تر بدانیم. او پیش از این کتاب «اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست» را در این زمینه منتشر کرده است.

 

   پرسش:  ادعای واقعی نبودن اسکندر مقدونی ظاهرا ریشه‌یی قدیمی دارد و حتا ابوریحان نیز به آن اشاره کرده است. لطفا کسانی را که در طول تاریخ بر این ادعا بوده‌اند بیان بفرمایید.؟

   پرنیان حامد:  تناقضات و ناهمگونی‌هایی که در مکتوبات برای یکی کردن دو شخصیت تاریخی از دیر زمان به چشم دیده می‌شود باعث سردرگمی اکثر مورخان بعدی در تاریخ ایران همچون ابوریحان بیرونی، طبری، بلعمی و.... شده است.

      خاطر نشان می‌کنم  خود مورخان  یونانی که  در باب  شخصی با نام  الکساندر با 300 سال اختلاف زمان با واقعه سخن می‌گویند با وجود درهم کردن دو سرگذشت از مکان‌هایی سخن می‌گویند که با تفسیرهای امروزی اختلاف فاحش دارد در حدی که حتی مورخان بعدی آن‌ها  همچون استرابو نیز رسما حقیقت این اتفاق را زیر سوال می‌برد. من در بررسی تاریخ سنتی کشور خودمان نیز به اسناد جالبی برخوردم که شرح آن‌ها را در کتابم آورده‌ام. اسناد تاریخی ایران از شخصیتی با لقب اسکندر سخن می‌گوید که حدود 266 سال با الکساندر مورخان یونانی اختلاف زمانی دارد و اعمال او نیز با الکساندر تفاوت دارد، اما متاسفانه این دو شخصیت به هر دلیلی توسط مفسرین تاریخ در طول زمان با هم به اشتباه ادغام شده‌اند.

      توجه دارید که نخستین مورخ یونانی- رومی که در باره‌ی الکساندر نوشته است و مکتوبات او  به ما رسیده است، دیودور سیسیلی در سال 30 ق.م است که خود 300 سال با آن واقعه اختلاف زمانی دارد و همین فاصله می‌تواند سبب هم‌آمیزی این دو شخصیت در تاریخ‌های غربی باشد.

      اسکندر تاریخ کشور ما در کلیه‌ی مکتوبات این کشور شخصی است که به سال 65 ق.م بابل را فتح کرد. طبری می‌گوید در ایام ملوک الطوایف ولادت عیسی بود این ولادت در سال 65 از غلبه الاسکندر بر سرزمین بابل در سال 51 اشکانی بود.

   پرسش:  اما متاسفانه کسی به تفاوت این دو توجه نمی‌کند. ما در متن کتاب شهرستان‌های ایران‌شهر به زبان پهلوی شاهد دو نام مختلف هستیم: یکی «گجستک سوکندر ئی اروما» و دیگری «گی گجستک الاسکندر ئی فیلیپوس» اما متاسفانه هر دوی آن‌ها به الکساندر مقدونی تفسیر و ترجمه شده است. اما آیا ممکن است در یک کتاب با یک نویسنده و در یک زمان یک نام را با دو گونه‌ی متفاوت آورده شود؟

   پرنیان حامد:  نمونه‌های بی‌شماری از این تناقضات در تاریخ کشور ما و در مکتوبات مورخان یونانی و رومی آمده است که فرصت بازگویی همه‌ی آن‌ها را در این مجال نداریم. اما بجاست که در این جا یاد کنم از چهار پیش‌کسوت بزرگوارم زنده‌یاد مهندس احمد حامی، زنده‌یاد ذبیح بهروز، زنده‌یاد اصلان غفاری و اقای دکتر محمودی بختیاری که کلیه‌ی تحقیقات پژوهش‌گران بعدی در مورد این نظریه را مرهون بنیادی هستیم که این بزرگواران پایه نهادند و امیددارم با کلیه‌ی اسنادی که امروز از دسترنج تک تک محققان این کشور گردآوری شده و فرضیه‌ی این بزرگواران را به راحتی اثبات می‌کند بتوانیم حقیقت تاریخ کشورمان و جهان را مکتوب کنیم.

   پرسش:  این که اسکندر مقدونی به ایران حمله نکرده با این که اسکندر ایرانی بوده است دو مساله‌ی متفاوت است. آیا از مورخان کسی به این مورد نیز اشاره داشته است؟

   پرنیان حامد:  پس از توضیحات فوق شاید بهتر باشد نام این دو شخص را نیز از هم جدا کنیم. یکی الکساندر مورخان یونانی که به ایران حمله کرد و این حمله در تاریخ کشور ایران نیز مکتوب و تایید شده است اما نام او در این مکتوبات کهرم، مخفف کی‌هروم، به معنی پادشاه سوریه، پسر ارجاسب است. حمله‌ی مکتوب شده در نوشته‌های تاریخی ایران مانند متن یادگار زریران با نوشته‌ی مورخان یونانی هم‌خوانی کامل دارد و حساب تاریخ ایران آن را در حدود سال 320 ق.م را نشان می‌دهد. این فرد با اسکندر در تاریخ کشور ما در همین نوشته‌های تاریخی 266 سال اختلاف زمانی دارد، لذا تکرار می‌کنم الکساندر مورخان یونانی، اسکندر مکتوب در تاریخ کشور ما نیست. اسکندر ایرانی بود، اما الکساندر به استناد نوشته‌ همان مورخان یونانی، و هم‌چنین سکه‌هایش و محل تولد او اهل شمال کشور سوریه‌ی امروزی است. اکثر مورخان کشور ما اسکندر را پسر داراب مکتوب کرده‌اند. دیگر مورخانی که اعتقاد به این مسئله ندارند او را پسر فیلقوس از نوادگان عیص بن اسحاق بن ابراهیم می‌دانند که در هیچ کدام از دو مورد بالا سخنی از کشور مقدونیه‌ی امروزی  و یا کشور گریک امروزی در میان نیست. یونان باستان به استناد همان لوح‌های بابلی، که آن را سند ورود الکساندر به کشور ایران تفسیر کرده‌اند، کشور گریک امروزی نیست که من در گزارش لوح‌های بابلی شرح آن را داده‌ام.

   پرسش:  چرایی این تحریف اگر صرفا از سوی سیاست‌مداران قرن نوزدهم و بیستم انجام می‌شد کاملا پذیرفتنی بود. اما چرا در دنیای قدیم این تحریف تا این حد عمومیت یافت و جای حقیقت تاریخی را گرفت؟

   پرنیان حامد:  علت اصلی آن دشمنی حکومت ساسانیان با سلسله اشکانی و سوگندهای فرزندان ساسان برای نابودی نسل اشکانیان است که در اسناد کشور ما مکتوب است. همان گونه که می‌دانید ما متاسفانه در این کشور از حکومت اشکانی تقریبا هیچ سندی نداریم چرا که حکومت ساسانی به علت این تنفر کلیه‌ی این مدارک را نابود کرده است. دنیای قدیم نیز همچون امروز دچار سیاست‌مدار و تعصبات منطقه‌ای و مذهبی بوده است.

      در نظر داشته باشید که اشکانیان پیرو آیین میترایی بوده‌اند و ساسانیان دین مزدایی داشته‌اند. بنا بر این جهان‌گیری اشکانیان و فتوحات گسترده‌ آنان نه تنها برای فرزندان ساسان جذابیتی نداشته، که به عنوان رقیب کوشیده‌اند آثار آن را نیز از میان بردارند. اما این آثار هنوز کمابیش در دسترس ما ست. در پرونده‌ی اسکندر ایرانی، سر سلسله‌ی اشکانیان، فتح اروپا نمایان است و اسناد اروپا از جمله صدها معبد میترایی آن را تایید می‌کند. نام منطقه‌ی اسکاندیناوی نیز سند دیگری است که در زبان آن منطقه بی‌مفهوم و در زبان پهلوی پارتی به صورت اسکان دینا وی و به مفهوم اشکان دین‌آور آمده است. علت این نام‌گذاری که از سوی مردم این منطقه ورود اسکانی‌ها به این ناحیه توجیه شده که همان اشکانی‌ها هستند و دیگر مدارک اروپا نیز این فتح را تایید می‌کند.

     در واقع مورخان یونانی با سوء استفاده از تنفر دولت ساسانیان از حکومت اشکانیان و اسکندر هم‌چنین تنفر کلیساهای اروپا از اسکندر و فتوحاتش در این ناحیه به راحتی توانستند از ادغام این دو شخصیت موجودی افسانه‌یی برای خود بسازند که البته بین نیمه‌ی اول و دوم زندگی او حدود 266 سال فاصله بوده است و این فاصله را نیز با سلسله‌ای ساختگی با نام سلوکیان پر کرده‌اند. سکوت دولت ساسانی به علت گرایش به مذهب مزدایی و از بین بردن قهرمانی‌های این شخصیت با مذهب میترایی و سکوت اروپا برای از بین بردن آثار فتوحات اسکندر در اروپا و گریز از قید مذهب میترایی و استقلال آن‌ها بوده است. دکتر محمودی بختیاری عقیده دارند شباهت نام این دو شخصیت نیز کارساز بوده است. ایشان، ذبیح بهروز و اصلان غفاری و خانم پوران فرخزاد معتقدند که اسکندر ایرانی در واقع اسِ کنتار به معنای اشک دلیر است. ترکیب نام او و لقب او یعنی اسِ کنتار، به لحاظ آوایی شباهت کمی به الکساندر داشته است و همین سوءاستفاده‌ها و سوءتفاهم‌ها را آسان‌تر کرده است.

      البته که هیچ انتظار دیگری نیست، نه از سیاست‌مداران امروز، نه از سیاست‌مداران قرن نوزدهم و بیستم، نه از متعصبان کلیسای دنیای قدیم، نه از حکومت ساسانیان که علاقه‌ای به بیان و دفاع از قهرمانی‌های این سلسله نداشتند که چنین حقیقتی را در جهان مکتوب کرده باشند. انتظار از استادان و پژوهش‌گران امروز کشور ایران است که بی‌تعصب گرد هم آیند و حقیقت این تناقضات را آشکار سازند.

   پرسش:  امروز اسناد فراوانی را برای حمله‌ی اسکندر مقدونی ذکر می‌کنند. چه‌گونه ادعای «اس کنتار» ایرانی می‌تواند با این حجم اسناد رو در رو شود؟ آیا در سوی مقابل، نظریه‌ی شما چنین اعتبار اسنادی‌یی را دارد؟

   پرنیان حامد:  کدام اسناد؟ این اسنادی که شما می‌فرمایید حتی ورود کهرمی را که ما با عنوان الکساندر مورخان یونانی می‌پذیریم، به مرزهای امروزی کشور ایران اثبات نمی‌کند. کلیه‌ی نشانی‌هایی که مورخان یونانی برای الکساندر نوشته‌اند مرزهای غربی کشور ایران امروزی است نه کشور افغانستان امروزی. زمانی که مورخ یونانی خود نوشته است رود اکسوس از کوه‌های قفقاز سرچشمه می‌گیرد به دریای کاسپیان می‌ریزد تفسیر آن به آمودریا را تنها سیاست یک سیاست‌مدار می تواند انجام دهد. کندن کوه‌های قفقاز از غرب دریای خزر و بردن آن به شرق این دریا عوام‌فریبی و سندسازی محسوب می‌شود نه اعتبار سندی برای یک واقعه. رود تانایس اگر مرز اروپا و آسیاست و شمال باختریش،  باختریش چگونه به بلخ امروزی تفسیر شده است؟ افغانستان امروزی مرز اروپا و آسیا است؟ این‌ها سند نیست این‌ها تفسیر مفسری است که به مقتضی تعصبات و سیاست گذشته و امروز عوام را می‌فریبد که علت آن هم بر ما واضح است: کوچک کردن تمدن بزرگ ایران و خاورمیانه و تمدن‌سازی برای منطقه‌ی اروپایی که به علت وجود یخ‌های قطور اصلا تمدنی نداشته است. و سپس ناگهان در تاریخ شاهد شهرسازی‌های فراوان الکساندر در ایران هستیم که برداشتی از مکتوبات تاریخ ایران در باب اسکندر خودمان است. آیا شما می‌توانید جز معبد لائودیسه که علت وجود آن در این منطقه پیمان‌نامه‌ی صلح گم‌شده‌ی ارشک و انتی‌اخوس سوم است، یک دیوار بازمانده به سبک یونانی از زمان این قهرمان خیالی در کل کشور ایران به من نشان بدهید؟ به افغانستان استناد نکنید. اسناد افغانستان نیز تحریف بی‌شرمانه‌ی دیگری است که چنان چه مایل باشید در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت. به هر تقدیر اول باید ثابت کنند این الکساندری که می‌گویند از کشور ایران عبور کرده است. و باید ثابت کنند در کشور ایران شهرها ساخته است. در تاریخ ما آمده است اسکندر در جی شهر ساخت. یک دیوار، یک الوار، یک گچ‌کاری، یک کتیبه... آخر  یک نشانه از این شهر به سبک یونانی در اصفهان به من نشان بدهید که ادعای یکی بودن این الکساندر و اسکندر ایرانیان را بپذیریم.  در واقع آن که شهر ساخته است، ایرانی بوده و به سبک خودمان شهر ساخته است، لذا اثری از شهرهای یونانی در این کشور نیست.

   پرسش:  یعنی مدعیان حمله‌ الکساندر مقدونی هیچ سند دیگری را نمی‌آورند؟

   پرنیان حامد:  از این دست اسناد مخدوش فراوان آورده‌اند که در وبلاگ گفتمان دروغ‌های تاریخ به طور مفصل آن‌ها را بررسی کرده‌ام. به عنوان نمونه به سکه استناد کرده‌‌اند. حال آن که سکه یک شیء قابل جابه‌جایی است و نمی‌تواند سند ورود این فرد به ایران باشد. هر چند همین سکه‌ها را نیز بررسی کردم و دیدم که چهره‌ی این فاتح خیالی بر هر سکه‌ای شکل دیگری است. سکه‌ها و مجسمه‌هایی که به الکساندر مورخان یونانی نسبت می‌دهند نه تنها مردی دو چهره، بل مردی صد چهره است. هر آن چه از زیر خاک می‌یابند می‌گویند این همان الکساندر است. آیا صورت مجسمه‌ی منسوب به الکساندر موزه‌‌ی ترکیه با صورت کاشی‌کاری منسوب به الکساندر یک صورت است که هر دو الکساندر باشند؟ جالب این که صورت مجسمه‌ی ترکیه مشابه صورت مجسمه‌ی مهر در اروپا و صورت کاشی‌کاری مشابه صورت معبد دورا در سوریه است. اما این دو شخص نامشابه هر دو همان الکساندر مورخان یونانی تفسیر می‌شوند. از دید شما و خوانندگان شما این سند است یا سندسازی؟

    محکم‌ترین به اصطلاح سندی که تا به امروز در باب این قهرمان خیالی به ما ارائه داده‌اند، لوح‌های بابلی است که من آن‌ها را به دقت بررسی کردم. این لوح‌ها به صورت بسیار عجیبی شکستگی و خوردگی دارند. جالب این که در ترجمه‌ی اولیه نه تنها سند ورود شخصی به جایی نیست بلکه سرلوح‌ها و نام‌های باقی مانده از آن تاکید بر زمان‌های مختلف، شاهان مختلف و وقایع مختلف می‌کنند. آن چه شما از آن به عنوان سند الکساندر مقدونی یاد می‌کنید در حقیقت تنها تفسیر مترجمی است که از روی تعصبات شخصی لوح شاهان مختلف هخامنشی و وقایع اتفاق افتاده در زمان‌های مختلف را به حدس و به استناد ذهنی شخص خودش به الکساندر مقدونی نسبت می‌دهد. این مفسرین حتی پایبند مکتوبات مورخان یونانی نیز نمانده‌اند و در هر کجا که نوشته‌ی مورخ یونانی مغایر با افکار شخصی آنان است مورخ را فورا متهم به نادانی و ناآگاهی می‌کنند. در این مورد به کوشش آقای نوید صلح‌دوست گزارشی کوتاه تهیه شده و از طریق اینترنت در اختیار مردم کشورم قرار گرفت تا اگاه باشند و بدانند این اسنادی که می‌گویند دچار چه تناقضاتی است.

   پرسش:  چرا این نظریه امروز حداقل در مجامع دانشگاهی ایرانی جایگاهی ندارد؟ آیا این به خاطر ضعف اعتباری این نظریه است یا دلایل دیگری را در این امر موثر می‌دانید؟

   پرنیان حامد:  فرضیه و نظریه‌ی اولیه‌یی که از سوی پیش‌کسوتان بزرگوار من در این کشور مطرح شد نقد درستی از تناقضات در این موضوع تاریخی بود. اسناد اولیه‌یی که این بزرگواران در رابطه با هرگز نسوختن تخت جمشید، جابه‌جایی مکان‌ها و... ارائه دادند، اسناد بنیادینی بود که نیاز به کار بیش‌تر و تحقیق بیش‌تر و اسناد محکم‌تر داشت. آن اسناد این بزرگواران را بر آن داشت که باور کنند الکساندری که مورخان یونانی ذکر کرده‌اند، همان سرسلسله‌ی اشکانیان است. من نیز کتاب خودم را در سال 1390 به چاپ رساندم و در اختیار مردم و مجامع علمی قرار گرفت. اما اسناد این کتاب که تنها شامل اسناد تاریخ کشور ایران بود، برای اثبات این حقیقت در جوامع بین‌المللی هنوز کافی نبود و برای تایید نیاز به اسناد محکم دیگری داشتیم، اسناد و شواهدی از دیگر مکتوبات جهان و مهم‌تر از آن بررسی اسناد دست اول از جمله کتیبه‌ها، لوح‌ها، سکه‌ها و... این اسناد در طول سه سال گذشته از سوی این جانب جمع‌آوری شد که به صورت همین گزارش‌های کوتاه، فیلم، کتاب و از طریق وبلاگ گفتمان دروغ‌های تاریخ در اختیار  مردم کشورم قرار داده شده و خواهد شد.

     امید است با اسناد جمع‌آوری شده استادان کشورم به تاریخ جامع و اسناد کشور خودمان کمی توجه  بیش‌تری کنند و تاریخ کشورمان را به درستی احیا کرده و تفسیرهای بی‌سند جهان در باب تاریخ کشورمان را بی‌جهت و به عنوان حقیقت بدیهی تاریخی نپذیرند و بتوانند این تناقضات را از تاریخ کشور ما بزدایند. امیدوارم استادان این رشته روزی قهرمان کشورمان را به تاریخ ما بازگردانند و الکساندر یونانیان را در همان جایگاهی که در تاریخ ایران از او یاد شده است و همان سرنوشتی که در تاریخ ایران برای او مکتوب است قرار بدهند. اما باید بدانیم که زدودن دروغی دو هزار ساله از تاریخ یک کشور کار یک روزه نیست. باید به این بزرگوارن وقت بدهیم.

   پرسش:  به رغم بزرگ بودن و موثر بودن این ادعا،مقالات پژوهشی و کتاب‌های علمی کمی در این باره منتشر شده است. علت این کمبود را چه تحلیل می‌کنید؟

   پرنیان حامد:  انتظار تغییر عقیده از افرادی که سال‌های سال زندگی خود را صرف ترجمه و نوشتن زندگی‌نامه‌ها و فتح‌نامه‌های الکساندر مقدونی در این کشور کرده‌اند، انتظاری بی‌جا است، حتی اگر به این حقیقت و تناقضات ترجمه شده توسط خودشان کاملا واقف باشند. لذا از گروه بزرگی از پژوهش‌گران و اساتیدی که به آن راه رفته‌اند باید صرف نظر کنیم و انتظاری از آنان نداشته باشیم؛ نمونه‌ی آن استاد محترم دانشگاهی بود که  دو سال پیش  حتی اجازه‌ی  نوشتن پایان‌نامه‌ی دانشجوی خود در باب این نظریه به استناد کتاب مرا نداده‌اند. انتظار دیگری از ایشان نبود. اما شما هم از علت کمبود از من نپرسید. علت‌ها این است که افرادی که سال‌ها وقت خود را صرف اشتباه کرده‌اند، راه تحقیق نسل بعدی را هم می‌بندند. امید ما به همان دانشجوی گرامی خواهد بود که استاد آینده این کشور است. پس صبر داشته باشیم و صبر داشته باشید.

گفت و گو از سید امین موسوی زاده

 

نظرات انوش راوید در بخش نظرات صفحه فوق:

  1 ــ  درود و سپاس از گرامی سید امین موسوی زاده،  علاقمند جهت مطالعه مشروح مطالب به وبلاگ گفتمان درباره دروغهای تاریخ به آدرس زیر مراجعه نمایند:

http://cae.blogfa.com

  2 ــ  درود،  بیشتر مطالب تاریخی آکادمیک غربی،  بر گرفته از تاریخ نویسی استعماری قرون 18 و 19 است،  و آنها جهت سبک کارشان تاریخ را نوشته اند.  این نوع تاریخ نویسی که بشدت همراه دروغ و دونگ است،  با انواع ترفندها بخورد مردم داده اند.  اما امروزه با وجود انفجار اطلاعاتی و ارتباطی،  باید این دروغها شناسایی و افشا و از سیستم آموزشی و علمی و مطالعاتی ایران خارج شوند،  مشروح در وبسایت ارگ

http://arq.ir

.............................................................

فیلم گزارش مشروح  سخنرانی دانشگاه  اصفهان به زودی  بر

http://www.cae.blogfa.com/post/189

 

ارگ  http://arq.ir

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تحریف سیاسی تاریخ
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 3648 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

تاریخ سیاسی یا سیاست تاریخی

      همگان اهل تاریخ و تاریخ اجتماعی می دانند،  امروزه از داستان های تاریخی،  که بفراوانی بجای تاریخ علمی وجود دارد،  سوء استفاده های سیاسی می شود،  و با گفتن و نوشتن از دروغ های تاریخ،  سیاسیون کار های خودشان را پیش می برند.  مثلاً  بنیامین نتانیاهو روز سه‌شنبه (۳ مارس/ ۱۲ اسفند 93) در کنگره آمریکا سخنرانی کرد،  وی در این سخنرانی از داستان استر و خشایارشا گفت،  که استر یک توطئه بزرگ را افشا کرد،  و یهودیان را نجات داد،  و این نخست وزیر بشدت مورد تشویق نمایندگان آمریکا قرار گرفت.  او در این سخنرانی از یک داستان بی پایه و اساس تاریخی،  وسیله ای برای مقاصد سیاسی خودش ساخت.  نمونه این سبک کار و استفاده از دروغ های تاریخ بمنظور اهداف سیاسی زیاد است.

عکس بنجامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل هنگام سخنرانی در کنگره آمریکا،  عکس شماره 7965.

      وظیفه جوانان باهوش متخصص ایرانی است،  که نسبت به شناسایی دروغ های تاریخ و پاک کردن آنها از تاریخ ایران اقدام کنند.  در این میان اساتید تاریخ ایران عموماً در خواب و غفلت هستند،  و همچنان به دروغ های تاریخ چسبیده اند،  دروغ هایی که بوضوح مورد سوء استفاده دشمنان ایران و ایرانی هم قرار می گیرد.  عدم هوشیاری و دقت در این موارد،  صدمات غیر قابل جبرانی به ایران و ایرانی وارد خواهد ساخت،  که بخش مهم مسئولیت آن بعهده اساتید تاریخ ایران است.

      اساتید تاریخ ایران،  بیایید دروغها را شناسایی کنید،  و دست از آنها بردارید،  دروغ هایی که  عموماً در ادامه روند سیستم آموزشی استعماری نوشته شده است،  و با انواع ترفندها بخورد ملتها داده اند.  بیایید تحقیق و تحلیل های مستقل ملی مردمی داشته باشید،  و واقعاً دست از دروغ های تاریخ بردارید،  و سیستم آموزشی ایران را پاک سازی کنید.

<><><><><><><> 

   پرسش یک خوانند وبلاگ:  در کتاب استر آمده خشایارشا چند هزار ایرانی را کشت،  و در ادامه تاریخ آمده که اسکندر برای انتقام به پارس حمله کرد.  در جمع بندی کتاب اسکندر ایرانی،  الکساندر مقدونی نیست،  اسکندر از رومیه در ایر ان دو سوی ارس بوده،  و به شوش و تخت جمشید حمله می کند.  پس آیا می تواند داستان استر درست باشد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در داستان  استر آمده است،  که اخشویرش ......،،  اخشویرش یا اخشروش به چه سندی می تواند خشایارشای هخامنشی باشد؟  شما حداقل یک سند در یکی بودن این دو شخصیت تاریخی به من ارائه بدهید!

   1 .  نه نام این دو شباهتی به هم دارد.

   2 .  شخصیت و اعمال اخشویرش در استر شباهتی به شخصیت و اعمال خشایارشا در کتیبه های هخامنشی ندارد.

   3 .   به روایات باقی مانده خشایارشا تنها یک ملکه به نام آمستریس داشته است،  که به سن پیری رسیده است،  و بر اساس این روایات تغییر ملکه در زمان خشایارشا رخ نداده است.

  4 .  تأکید نویسنده کتاب استر بر صد و بیست و هفت ایالت شاهنشاهی ایران،  با واقعیت تاریخی بیست ایالت در زمان خشایارشا در تضاد است.

   5 .  شجره نامه اخشویرش در تاریخ ایران:  اخشویرش پسر کیرش پسر جاماسپ (ملقب به عالم)،  با شجره نامه خشایارشا در تاریخ ایران:  خشایارشا پسر داریوش نوه کورش پسر کمبوجیه ....  تفاوت فاحش دارد!

   6 .  در تاریخ ایران اخشویرش یکی از چهار سرداری است،  که با بخت النصر (از نوادگان گودرز) به فرمان بهمن بیت المقدس را با خاک یکسان می کنند.  او سپس با پادشاه هند کارزار کرد و منشور حکومت هند را از بهمن دریافت کرد.  اخشویرش را زنی بود بزرگوار به نام وشنا,  که چون او را خطایی رفت,  او را کشت و زن دیگری از بنی اسرائیل با نام استیر (استیژ-اشتر-استر- استاره) اختیار کرد،  که نام فرزند او کیورش بود.

      کدام قسمت این روایت با خشایارشا هخامنشی هم خوانی دارد؟   خشایارشا تا آنجا که می دانیم نه بیت المقدس را با خاک یکسان کرده!  نه به هند لشکر کشیده!  نه زن خود را کشته!  نه زن یهودی داشته!  نه نام فرزند او کورش بوده!  و نه خودش و پسرش به مذهب یهودی بوده اند!  در تمامی کتیبه های هخامنشی قسم به اهورا مزدا و اهورا میترا و آناهیتا است!

      پس باید بدانیم که به درستی مشخص نیست،  که اخشوروش دقیقا کدام یک از پادشاهان ایران است.

   بگفته شائول شاکد،  استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهش‌گر نامدار تاریخ یهودیت،  در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا،  گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد،  و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود.  نظریه‌ هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است.

    برخی محققین کتاب مقدس تاریخ نگارش کتاب استر را به دوران سلوکی‌ها مربوط می‌سازند،  ولی عدم وجود کلمات یونانی و شیوه زبان محلی عبری نویسنده بیانگر این است،  که کتاب قبل از شکست ایران از سپاه الکساندر نوشته شده‌ است.

   حال اخشویرش که بوده؟  و چه کسی به انتقام چه چیزی به روایت چه کسی (لابد یونانیان؟)  به ایران حمله کرده؟ خودتان قضاوت کنید  ببینید فرض و حکم این مسئله شما چقدر دچار تناقض است.  از وبلاگ گفتمان درباره تاریخ.

داستان پوریم و خشیارشا

      خشایارشا،  شهریار بزرگ هخامنشی،  از پادشاهان هخامنشی بود،  هخامنش به معنی کسانی که منش آنها برادری است.  پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.  نام خشایارشا از دو جزء خشای = خشی = خوب و خشنود،  و آرشا = آر = آریایی = ایران + شا = شاه = بزرگ،  درکل =  بزرگ آریایی خوب،  تشکیل شده است،  جهت اطلاع در اینجا.  خشیارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید،  و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند،  و بعد به بابل رفت و تداوم انقیاد بابل را فراهم ساخت.

      در تاریخ دروغ های بسیاری گفته و نوشته شده است،  این دروغها بر چند اصل قرار دارند،  مانند:  1 ــ  از ابتدای تاریخ دین های قدیمی برای جلب نظر و ایجاد حقانیت و بدست آوردن پول،  در ادامه سبک کار جادو گران و رمالها،  دروغ می گفتند.  2 ــ  جهت رجز خوانی های جنگی و حکومتی،  که در افسانه ها و اشعار و غیره دیده می شود،  دروغ می گفتند.  3 ــ  اصل و بیشترین دروغ های تاریخی،  توسط استعمار و امپریالیسم بمنظور مقاصد شوم گفته شده است،  که با گسترش و رشد نشر بخوبی جا افتاده اند.

      در طول تاریخ بسیاری از داستانها،  که هیچ ریشه و تحلیل در واقعیت های تاریخ اجتماعی ندارند،  مورد سوءاستفاده استعماری و دینی قرار گرفته اند،  مانند:  پوریم.  چون من نمی خواهم چندان وارد موضوعات دینی شوم،  فقط در این اندازه آنرا داستان دینی می دانم و می گویم.  البته بعضی اوقات افراد به اشتباه و یا سادگی،  بنا به دید خود در موارد و موضوعات نگاه و تفسیر هایی می کنند،  مانند:  ابن حوقل،  با دیدن نقش برجسته داریوش و اسیران،  فکر کرد که داریوش یک معلم است،  و جلوی دانش آموزان ایستاده است،  او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد،  که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد.  آبل پینس فرانسوی از یاران رابرت شرلی انگلیس در زمان حکومت صفویه،  نقش برجسته ها و کتیبه های بیستون را،  که بالای صخره قرار گرفته بود،  عروج عیسی توصیف کرد.  ژاردن فرانسوی نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت،  روبرت کرپورتر نگاره بیستون را صحنه ای از تورات و نمایندگان قوم بنی اسرائیل دانست،  که در حضور سلمانصر شاه آشور هستند.

      باید توجه داشت از ابتدای قرن 21 ،  و با فرو ریختن های ابتدای قرن 21 ،  دور جدید تمدن بشری آغاز شده است،  و تاریخ تمدن دارد وارد مراحل حساس تاریخی خود می شود.  سرعت تحولات زیاد است،  و باید با دقت تمام موضوعات و مسائل را زیر نظر داشت،  غفلت و کوتاهی از این مهم،  سپردن ادامه تمدن جهان به دشمنان تاریخی است.  حتی ممکن است،  در دوران جدید تمدن کنترل انرژی،  دشمنان ملتها و سرمایه داری لجام گسیخته،  با هر وسیله،  حتی مانند قرار دادن تراشه در زیر پوست،  مردمان زیر دست را کنترل نمایند،  ببرند و غارت کنند، بکشند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند.  سرمایه داری امپریالیسم بی رحمانه دریاها را مانند خلیج مکزیک آلوده به نفت کرده،  و هوا را مانند نشت رادیو اکتیو فوکوشیمای ژاپن دارد نابود می کند.  باید هر شخص در حرفه و تخصص خودش،  آگاهی های لازم برای ورود به تمدن جدید را داشته باشد،  تا کف بسته تسلیم نشد،  بلکه شرافتمندانه و بهتر وارد تمدن جدید گردید،  در سخنرانی انوش راوید توضیحات بیشتری گفته شده است.

   عکس کتیبه سه زبانی خشیارشا،  بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ اختصاصی تجر داریوش بزرگ در تخت جمشید،  عکس شماره 604،  این کتیبه ها اسناد واقعی تاریخی هستند،  می بایست بند بند آنها را تفسیر و تحلیل کرد،  مشروح در معروف ترین کتیبه های ایران.  ولی استعمار زدگان و بیچارگان به دروغ های تاریخی،  به دروغ های تاریخی بدون سند و مدرک جسبیده اند،  که هیچ گونه رابطه ای با علم و تاریخ و تاریخ اجتماعی ندارند.

   پرسش خواننده وبلاگ:  آیا کتاب استر و ماجرای پوریم واقیعیت دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  این کتاب و داستان پوریم مربوط به یک دین خاص می باشد،  و من از اظهار نظر درباره موضوعات دینی معذورم،  اما آنچه که از تاریخ و باستان شناسی می دانم می نویسم.  در کنار دریای مرده یا همان بحرالمیت،  در جوار خرابه های قمران،  دیواره های کوهستانی قرار دارد،  و در میانه آن غار صعب العبوری واقع است.  در سال 1947 یک عرب شبان وارد این غارها شد،  و انبوهی از طومار های قدیمی را کشف کرد.  خبر به امریکایی ها و یهودیان مستقر در فلسطین رسید.  بخشی از طومارها به تصرف یهودیان در آمد،  و بخش دیگر به وسیله امریکاییان به نیویورک انتقال یافت.  کمی بعد این بخش نیز بوسیله یهودیان،  به مبلغ دویست و پنجاه هزار دلار خریداری،  و به محل مخصوص در بیت المقدس برده شد.

      بررسی های تاریخی و تحقیقی اهمیت فوق العاده این کشف را فاش ساخت،  و آشکار نمود که طومار های دریای مرده،  نامی که اسناد فوق به آن شهرت یافته اند،  بقایای کتابخانه مخفی اسنی یا سینی ها است.  این حادثه یکی از مهمترین اکتشاف باستان شناسی است،  طومار های دریای مرده شامل کتب فراوان به زبان های عبری، آرامی، یونانی، لاتین، نبطی و عربی می باشند.  در این مجموعه متن کامل عهد عتیق بجز کتاب استر نیز بدست آمده،  که قدمت آنها به یک سده پیش از میلاد مسیح میرسد.  این مجموعه ثابت میکند که در آن زمان روایت های متعددی از تورات وجود داشته است،  و دانشمندان عهد عتیق امروزی صحت و درستی آنها را تأیید کردند.  پیش از این کشف،  کهن ترین نسخه های عهد عتیق مربوط به سده های نهم و دهم میلاد می باشد.

      کتاب عهد عتیق شامل کتب مقدسی است،  که توسط پیامبران قبل از مسیح نوشته شده،  و با توجه به نسخه‌ های بسیار قدیمی،  که در منطقه دریای مرده پیدا شده است،  معلوم می‌شود نسخه ‌هائی که فعلاً متداول بوده،  از نظر صحت متن و مطابقت با نسخه ‌های اصلی کاملاً معتبر و قابل اعتماد می ‌باشد.  در میان این طومار های و نسخه های بسیار قدیمی دریای مرده،  قسمت ‌هائی از تمام کتاب های عهد عتیق باستثنای کتاب استر وجود دارد،  و حتی بعضی از کتابها کامل می ‌باشند.  با استفاده از دانش باستان شناسی،  تاریخ این طومارها قرن اول و دوم قبل از میلاد تعیین شده است.  با این کشف متوجه شدند که کتاب استر که در آن به ماجرای پوریم اشاره شده است،  هیچگونه سندیت تاریخی ندارد و کاملاً مورد ظن و تردید است.

   عکس آگهی فیلم یک شب با پادشاه،  One Night with the King ،  درباره خشایارشا و استر،  داستان دیگری از هالیود است،  DVD  آن در بازار موجود است،  پیشنهاد می کنم ببینید،  و درباره آن نظر بدهید،  عکس شماره 7053.  

   پرسش:  آیا سیزده بدر رفتن ایرانی ها مربوط به فرار و از شهر خارج شدن مردم بخاطر گریزاز کشتار پوریم است؟

   پاسخ:  در پرسش و پاسخ 42 در اینجا.

کلیک کنید:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ  http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کلیپ های مهم دفاع از تاریخ ایران
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 4091 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

کلیپ های مهم دفاع از تاریخ ایران

پیش گفتار

      در این صفحه کلیپ ها و مستند های مهم دفاع از تاریخ ایران نمایش داده می شود،  که توسط علاقمندان و پیگیران وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان دروغ های تاریخ تهیه شده است.

کلیپ نقد از میز دوارانی پرگار بی بی سی

      کلیپ مهم دفاع از تاریخ ایران از پژوهشگر مستند ساز تاریخی آقای نوید صلح دوست،  با توضیح کوتاه از ایشان در زیر:

      با درود و سلام خدمت تمامی گرامیان

      چندی پیش بی بی سی فارسی در راستای اهداف خاصی که این شبکه و گردانندگان آن دنبال می کنند در یکی از سری میزگردهایش به نام پرگار،  به موضوع علل دوگانگی چهره اسکندر در متون ایرانی پیش و پس از اسلام پرداخت،  که هدف آن در اصل دروغین نشان دادن اسکندر ایرانی و تمامی منابع کهن ایرانی در این ارتباط بود،  و در این میان با وارونه نشان دادن و پنهان کردن بخش هایی از تاریخ سعی در تلقین این موضوع به مخاطبان خود داشت که این دروغ (ایرانی بودن نسب اسکندر) فقط توسط ایرانیان ساخته شده است،  و در هیچ نوشتار دیگری اثری از آن نمی توان یافت.  بر این اساس بر آن شدیم تا با تهیه یک مستند کوتاه و ارائه اسناد و مدارکی از سوی خود مورخین یونانی به این بخش از دروغ پردازی های شبکه بی بی سی که در جهت تحریف حقایق تاریخی صورت می پذیرد پاسخ دهیم.  مستند "دروغهای بی بی سی" در همین ارتباط تهیه و خدمت شما بزرگواران ارائه می گردد.  نوید صلح دوست.

 * * * * * * * * * * * 

توجه:  قالب بلاگفا کلیپ فوق از سایت آپارات را نپذیرفت،

  جهت دیدن کلیپ مهم به اینجا بروید.

یا در:  http://www.aparat.com/v/DuPYT  

* * * * * * * * * * *

   نظر انوش راوید:  درود،  اروپائیان بویژه انگلیسها با انواع ترفندها و با کمک عوامل خودشان،  می خواهند بگویند که ایرانیان یا آریائیان که شامل ایران و آسیای میانه اصطلاحی و افغانستان و کردستان و آذربایجان  است،  در طول تاریخ شکست خورده از همه و هیچ بودند،  و خود آنها مهم و همه چیز بودند.  عزیزان اغفال ترفندها و حقه بازی های رنگارنگ استعماری آنها نشوید،  با مطالعه وبلاگ گفتمان تاریخ به واقعیت های تاریخی پی ببرید.

   مهم ــ  فیسبوک پرگار بی بی سی،  کلیپ نقد فوق را از بخش نظرات خود حذف کرد،  این اقدام بر خلاف ادعای آزادی اندیشه و قلم است،  در این کلیپ هیچ اهانتی و هیچ مشکل ضد دمکرات وجود ندارد،  که آنرا حذف کردند.  عزیزان علاقمند این کلیپ و نقد های خودشان را با حفظ محیط دمکرات در سایت های مربوط به BBC منجمله پرگار قرار دهند.

   تصویر داعشیان یا نوکران استعمار مشغول نابود کردن آثار تاریخی،  مشروح مستند در اینجا،  عکس شماره 7964.

کلیک کنید:  مستند سازان تاریخ نوین ایران

کلیک کنید:کلیپ ها و مستند های وبسایت ارگ

کلیک کنید:  تاریخ مستند سازی های تقلبی و القا دروغهای تاریخی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ  http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پیام تبریک نوروز 1394
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 5118 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

چهارشنبه سوری و نوروز

مبارک باد

7002 = 1394

  چهارشنبه سوری

      در چهارشنبه سوری،  آتش در تمام سرزمین های تاریخی ایران شعله می کشد.  آتش اولین دست آورد دانایی بشر است،  که از برکت آن رشد و تکامل تمدن حاصل شده است.  آتش چهارشنبه سوری یاد آور آن است،  که ما باید تمام دست آورد های نیاکان مان را قدر گذاریم،  حتی اولین آن را که آتش باشد.  مردم ایران در سراسر دنیا علاقمندند،  که چهارشنبه سوری را با متانت و آرامش، و ضمن حفظ تمدن عالی آریایی ایرانی برگزار کنند.

 

نوروز 7002 آریایی ایرانی

 برابر با 1394 هجری خورشیدی

 تبریک

 

 

      هفت هزار و دومین نوروز ایرانی را به همه ایرانیان در تمام گیتی تبریک می گوییم،  و امیدواریم آئین های کهن ایرانی هرچه بهتر و علمی تر اجرا شود.  یکی از مهمترین آئین های ایرانی،  با چهارشنبه سوری و خانه تکانی آغاز می شود،  که نماد ایجاد تغییر در دید و ذهن و آگاهی است،  تغییر در اندیشه و اساس و پایه می باشد.  شناختن کهنه ها و دور ریختن هاست،  پرت کردن آنچه که لازم نیست،  و ممکن است دست و پا گیر باشد.  این را باید دانست،  چهارشنبه سوری فقط برای سرو صدا و ایجاد آتش و بازی ها نیست،  خانه تکانی نوروزی فقط برای نظافت نیست،  در آنها فلسفه تغییر نهفته است،  از گذشته های دور ایرانیان می دانستند،  یک شخص و در کل جامعه،  بدون تغییر فسیل شده و فاسد و بیمار است،  و خواه ناخواه تحلیل می ورد،  و نابود می شود.

      در شرایط فعلی ایران که عدم درک ضرورت تغییر و نفوذ استعمار و امپریالیسم دیده می شود،  جشن های امروزی چهارشنبه سوری و نوروز،  چندان برابر خواسته تاریخی ایرانی نمی باشد.  باید شاد بودن الکی،  قر و فر دادن های بی معنی را در این روزها کنار گذاشت،  و بفکر ایجاد تغییرات بنیادی در درک چهارشنبه سوری و نوروز بود،  تا بتوان آنچه را که برای ایران لازم است،  در قرن نو پیاده کرد،  شاید به مفهوم واقعی انسانی رسید.  همچنین لازم است،  گفتمان های مختلف را پیشه کرد،  آزادی و دمکراسی نوروز را دوباره کشف نمود،  و نیز بطور کامل به حقوق و گپ و اندیشه دیگران احترام گذاشت،  و کلاً اخلاق خوب ایرانی را شناخت و پرپا کرد،  تا درصورت توانستن به ایجاد تغییرات،  ثمره آن پا پر جا بماند،  و دوام دار شود.

"سال 7002 میترایی و 1394 هجری خورشیدی را با اصول علمی تاریخی آن آغاز کنیم"

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ ویژه 103
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 3625 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ ویژه 103

تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه

      بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی،  این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود،  جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.

   توجه:  عزیزان،  بمنظور تحقیقات بیشتر،  گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد،  لطفاً حوصله نمایید،  مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف ایرانی،  هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند.  در ضمن اگر پرسش تأیید شد،  و پاسخ آن نبود،  در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود،  اگر پرسشی از قلم افتاد،  لطفاً یاد آوری نمایید.

   توجه 2:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   تصویر پژوهشگر بانو پرنیان حامد هنگام سخنرانی در دانشگاه اصفهان،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 7979.

    پرسش 2081:  با عرض سلام و ادب خدمت شما سرور گرامی،  تعدادی در کل تاریخ ایران را دروغین و کوروش را زاییده ذهن انگلیسی ها و ... معرفی کنند،  از شما بزرگوار خواهشمندم این سوالات که در زیر آمده است را با اطلاعاتی که دارید با منابع مشخص پاسخ بدهید تا شبهات برطرف گردد.  چند سؤال مهم درباره كوروش:  چرا تاریخ کشور منو باید از یونان ترجمه کنن؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام این دقیقا پرسشی است که مطرح کردیم و در این راه در سال 1390 کتاب "اسکندر تاریخ ایران الکساندر ایرانی نیست" چاپ شد و در طول چهار سال گذشته گزارش ها و مقالاتی تهیه شد که اسانید کشور ایران را وا دارد، که به تاریخ کشور خودمان ارج نهد  آنچه در توان داشتم کردم و خواهم کرد یاری کنید. 

   ادامه پرسش:  قبل از انقلاب یا حتی قبل تر، چرا منبعی راجع به کوروش نیست؟؟؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کوروش منشوری دارد در بابل، نام و سلسله او نیز در تاریخ ایران (آثار ابوریحان بیرونی) مکتوب است. منظور از منبعی نیست چیست؟

   ادامه پرسش:  چرا باید کوروش رو انگلیس ها بسازن و به ما بدن؟؟؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کوروش را کسی نساخته،  کوروش را دارند بدین ترتیب انگلیس ها از ما می گیرند مراقب باشید. کوروش وجود خارجی داشته ساخته کسی نیست.

   ادامه پرسش:  چرا روز جهانی کوروش در هیچ یک از تقویم های سازمان ملل ثبت نشده و مردم جهان روز جهانی کوروش را نمیشناسن.

   پاسخ پرنیان حامد:  هوخشتره ثبت شده است؟ آشوربانی پال ثبت است؟ اردشیر بابکان ثبت شده؟ یا مثلا در سازمان ملل روز جهانی الکساندر داریم؟ چرا باید ثبت باشد؟ روز جهانی کوروش یعنی چی؟ چه مفهومی دارد؟ و از آن مهم تر آیا نوروز را به اسم ایران ثبت کردید،  که مهمتر بود که حالا به دنبال روز صلح جهانی با عنوان کوروش باشیم؟ اگر هم مفهومی دارد و ثبت نیست از بی عرضگی من و شماست کوروش و نوروز که هیچ خلیج فارس هم به زودی بحرالعرب می شود.

   ادامه پرسش:  زرتشتیان طبق آداب و اعتقاداتشان مردگان خود را می سوزانده اند اگر کوروش زرتشتی است، طبیعتا جسدش را سوزانده اند پس آرامگاه کوروش از کجا پیدا شده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  سوزاندن در آیین زردشتی جرم است از آنجا که آب، خاک، و آتش مقدس بوده است، مرده خود را روی سنگ می گذاشتند تا بپوسد،  این مقدسات را آلوده نکند مقبره های هخامنشی در نقش رستم و کوروش،  همه دخمه های سنگی است که مرده را روی آن گذاشته بودند.

   ادامه پرسش:  اگر کوروش یکتاپرست بود چرا کوروش در منشور حقوق بشر که همه منسوب به او میدونن بار ها و بارها "مردوک" بت بزرگ بابل رو ستایش کرده و میگوید با یاری او بابل را فتح کرده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  احترامی که برای همه دین و آیین های آن زمان قائل شده است از یهود تا مردوک روی اون منشور اسم شمش و چند خدای دیگر هم هست هر گروهی یکجوری پرستش می کردند به همه احترام گذاشته و منشور چون فتح نامه بابل است به اعتقادات آن مردم هم احترام گذاشته برای ما و در این روزگار فهم احترام به اعتقادات دیگران خیلی سخت است با این وحشی بازی که ما پیش گرفتیم فهم چنین بزرگواری هایی غیر ممکن است.

   ادامه پرسش:  چرا در تاریخ و ادبیات ایران نامی از کوروش نیست، سعدی حافظ و دیگر شعرا نامی از کوروش کبیر نبردن؟ مگر شخصیتی قابل ستایش و بزرگی نبوده است؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  از هوخشتره که نینوا را فتح کرد و اولین بنیانگذار حکومت و قضاوت در ایران است نامی آوردند؟ سعدی و حافظ از اشکانیان نامی آوردند؟  تاریخ ایران به صورت نماد است باید نمادها را رمزگشایی کنید تا ببنید به خوبی نام همه آنها را آوردند.

   ادامه پرسش:  چرا حتی فردوسی که کتابش داستان شاهان است نامی از کوروش نبرده است؟ فردوسی که از شاهان و حکومتهایی قبلتر از هخامنشیان و بعدتر از آنها.

   پاسخ پرنیان حامد:  تکرار می کنم شاهنامه فردوسی حدود شش هزار سال تاریخ را در شصت هزار بیت در بر دارد نمی توانسته اسم تک تک شاهان را بنویسد سلسله ها را با یک نام مشخص کرده است این کار در ایران روا بوده است همانگونه که همه شاهان اشکانی اشک هستند.  جمشید، ضخاک، رستم و .... اینها با سالهای طولانی چون هشتصد سال و هزار سال و .... نماد سلسله های  ایران است کوروش و خاندانش  به خوبی  و درستی در میان آنان است باور کنید.

   ادامه پرسش:  منابعی که برای این سوالات ذکر شده است داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحات ۳۴۷ و ۳۴۸ و ۳۵۱که بنده اصلا به این کتاب دسترسی ندارم و اصلا نمیدانم اصل این سوالات مطرح شده آیا صحیح است یا خیر ممنون خواهم شد اگر پاسخ بنده را بدهید و در نهایت نتیجه را در سایت خودتان هم قرار بدهید.

   پاسخ پرنیان حامد:  سوالات مطرح شده از سوی آنان همه غلط و بی سند است افرادی که ندانند در آیین زردشتی سوزاندن حرام است و تنها برای سرکوب افتخارات کشوری بی سند چنین سوالاتی را مطرح می کنند لایق پاسخ نیستند سوالات را تنها به احترام شما پاسخ گفتم پاینده باشید.

   پرسش فرزین 2082:  سلام، می خواستم بدانم این عبارت از چه منبعی اقتباس شده. البته می دانم که از بندهش است اما منظورم این است که کدام چاپ:

 خجندرود: به میان سمرقند و خرنمانه برود او را رود جخشر خوانند. (بندهش)، سمرقند و خرنمانه اسامی از شهرهای بین النهرین بوده اند.

در اصل می خواهم بدانم که خرنمانه چگونه به جای فرغانه آمده است ...

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس فراوان از شما اشتباه چاپ در کتاب صفحه 266 در چاپ بعدی تصحیح خواهد شد لغت فرغانه است (چنین لغتی خرنمانه در هیچ بندهشی وجود ندارد) باز هم با سپاس از توجه شما  پاینده باشید.

 

   پرسش بهزاد 2083:  دکتر راوید اگه شما با خانم پرنیان حامد و آقای شفیعزاده رابطه دارین میشه بخواین که به ای میل های من جواب بدن. آخه از خانم حامد خواستم که کتابهایی درباره دین میترایی یا مهری معرفی کنن و سوال های دیگه که جواب ندادن تا حالا و قبلا هم از آقای شفیع زاده چنتا سوال پرسیدم که ایشون هم جواب ندادن. یعنی انقدر سرشون شلوغه؟ بازم درود به شما که جواب میدین و اینکه کاش شما استادان تحقیقاتتون رو به صورت پی دی اف روی سایت میزاشتین سپاس.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام

یغ مهر .... احمد حامی ....چاپ داورپناه

آیین میترا ...مارتین ورمازرن ... ترجمه بزرگ نادرزاد ....نشرچشمه

دین مهری.....فرانتس کومن ....ترجمه احمد اجودانی ......نشر ثالث

آیین مهر ( میترایسم )   هاشم رضی .....انتشارات بهجت

گسترش آیین ایرانی در اروپا .....پروفسور المارشوتهایم .....ترجمه نادرقلی درخشانی...نشر ثالث

پژوهش نو در میتراپرستی ....دیوید اولانسی ....ترجمه مریم امینی .... نشر چشمه

ادامه پرسش:  من ویدیو های استادان شمارو دیدم خیلی خیلی جالب بود میخواستم بدونم این استادان کتاب هم دارن؟ جزوه؟ نوشته؟pdf?  واقعا اینهارو من میخوام اگه یاری کنید سپاسگزارتونم پیروز باشید.

   پاسخ پرنیان حامد:  تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره امریکا پیش از کریستف کلمب ... دکتر حمید شفیع زاده ... ناشر: مولف

جغرافیای کهن و سرزمین های گمشده ....فرشاد فرشید راد ....انتشارات سمرقند

اسکندرتاریخ ایران الکساندر یونانی نیست ... پرنیان حامد ....نشر آویژه

   ادامه پرسش:  استاد راوید از شما میخوام ایمیل همه استادانی که توی همایش ایرانشناسی اصفهان سخرانی کردنو برای من بفرستین. سپاس. پیروز باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز، من دکتر نیستم یه مهندس ساده هستم، امیدوارم این اساتید پاسخ دهند و PDF منتشر کنند.  کتاب های بیشتر درباره دین میترایی و مهری را باید از یک کتاب شناس بپرسید،  مانند کتاب فروشی بلخآقای مهندس پیشوا بپرسید،  تهران تلفن 88951312 .  ایمیل اساتید اصفهان را نمی دانم در جستجوهای وبسایت ارگ  ایمیل و نام مورد نظر را بنویسید،  اگر بود که بود،  اگر نبود به وبسایت دانشگاه اصفهان مراجعه نمایید، و از آنها بخواهید.

جالب:  عزیزانی درباره نیایشگاه های آیین مهر امروزی پرسجو کردند،  تنها جایی که من می شناسم و آئین مراسم مهر با ترکیبی از آئین های باستانی در آن انجام می شود،  معبد مهربابا در هندوستان است،  عکسها در اینجا.

   نظر سیروس 2084:  با درود،  سندی از کتاب دیوید ریکس دریافت کردم که بد نیست شما از آن باخبر شوید اما چون گذرتان دیگر به هم میهن نمی افتد،  اینجا پستش میکنم:

"بگفته پروفسور دیوید ریکس یونان امروزی از 338 پیش از میلاد استقلال نداشته"

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما، با سپاس از سند شما برای اطلاع خوانندگان  بر وبلاگ باز خواهد شد.

   توجه:  چند پرسش و نظر،  و پاسخ آنها،  که در رابطه با موضوع این وبلاگ نبودند،  در اینجا توسط من و بانو پرنیان حامد پاسخ داده شده است.

 

 

   ارگ  http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آدرس پرسش و پاسخ های پاک شده
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 3735 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

آدرس پرسش و پاسخ های پاک شده

      بدلیل تغییرات در سایت بلاگفا،  چند پرسش و پاسخ وبلاگ از بین رفت،  بخاطر همین قبیل اتفاقها که در اینترنت می افتد،  هر صفحه را در دو جا پست می کنم،  آدرس چند پرسش و پاسخ پاک شده در زیر است:

82 83 84

http://ravid0.blogsky.com/1393/04/04/post-185

 

85 86 87

http://ravid0.blogsky.com/1393/04/04/post-186

 

88 89 90

http://ravid0.blogsky.com/1393/05/12/post-188

 

91 92 93

http://ravid0.blogsky.com/1393/06/23/post-191

 

94 95

http://ravid0.blogsky.com/1393/06/23/post-192

 

96 97

http://ravid0.blogsky.com/1393/06/23/post-193

 

98 99

http://ravid0.blogsky.com/1394/01/24/post-228

 

   توجه:  عزیزان اگر متوجه شدند پرسش و پاسخ دیگری پاک شده است،  لطف نمایند بگویند تا آدرس جدید آنرا بگذارم.

ارگ  http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یونان باستان
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 4752 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

یونان باستان

   ــ  یونان باستان در چه زمانی در کجای جهان بود؟  تراوا کجاست؟

   ــ  هرودوت می گوید:  داردانی ها در سرزمینی در میان دیاله و دجله بودند.

Herodot

(1.189) Cyrus on his way to Babylon came to the banks of the Gyndes [i.e., Diyala], a stream which, rising in the Matienian mountains,  runs through the country of the Dardanians, and empties itself into the river Tigris. The Tigris, after receiving the Gyndes, flows on by the city of Opis[i.e., Baghdad], and discharges its waters into the Erythraean sea [i.e., the Persian Gulf].

   ــ  هومر می گوید:  پریام پسر داردانی بود.

سرود 3

360 Priam, the son of Dardanus, and said,....

 

     سازندگان تراوا ,  ایلیون  در ایلیاد داردانوس  و خاندانش هستند،  که از  قبر و معبد مشهور یکی از نوادگان او با نام ایلیوس  نام می برد،  که این قبر به معبد (معبد = باب) ایلیون مشهور است،  و ما به آن باب ایلیون یا بابیلون یا بابل می گوییم،  ....... این نام در کتیبه هخامنشی به صورت Bâbiruš معبد = باب + ایلیوس = بابیروس  آمده است.

باب  معبد  ایل خاندان  یون  یون ها

      داردانوس پور زئوس است،  وی بنیانگذار تراوا است داردانوس پدر بزرگ ایلیوس (باب ایلیون یعنی معبد ایلیون در بابل امروزی) ,, قهرمان ایلیون است (که محل قبر او نیز در همین ایلیون باب یعنی معبد + ایلیون روی هم همان بابیلون یعنی بابل امروزی است،  نه سرزمین های دریای اژه یا شمال غربی ترکیه امروزی !.)  که نام آن از نام وی بر آمده او نیای تروس (خاندان دروسیان هخامنشی رامیتوان تروسی ها خواند چرا که د و ت در زبانهایی که آنها را بعد ها نقل کردند،  از جمله پهلوی جایگزینی دارد)  که اسبانی پر آوازه داشت و پشت در پشت از نیاکان پادشاه پریام است ...

(  لذا تراوا و پریام در بابل هستند  )

.............................................................................................

      داریوش می گوید،  تاراوا و کوه پرگا در پرسیا بود ( تاراوا در زبان ایلامی این کتیبه به صورت:

  ( tur )  rauma   تور- روما آمده است.

 40-- King Darius says: A certain man named Vahyazdâta dwelt in a city called Târavâ in a district in Persia called Vautiyâ. This man rebelled for the second time in Persia, and thus he spoke unto the people: 'I am Smerdis, the son of Cyrus.

 ( tur )  rauma

  42-- King Darius says: Then that Vahyazdâta fled thence with a few horsemen unto Pishiyâuvâda. From that place he went forth with an army a second time against Artavardiya to give him battle. At a mountain called Parga they fought the battle.

 43-- King Darius says: Then did I crucify that Vahyazdâta and the men who were his chief followers in a city in Persia called Uvâdaicaya.

داریوش اول بیستون

.............................................................................................

هومر می گوید:  کوه پرگا موس نزدیک تراوا بود.

 Of all in Ilium aught of their approach,Cassandra sole except. She, beautifulAs golden Venus, mounted on the height Of Pergamus, her father first discern'd,875Borne on his chariot-seat erect, and knew: The herald heard so oft in echoing Troy;

در این منطقه درخت انجیر می روید.

.............................................................................................

Beside the sepulchre of Ilus, son200

Of Dardanus, and where the fig-tree stood,

The Trojans flew

.............................................................................................

Scæan ــ دروازه سکا ها در ایلیاد هومر در شهر تراوا در لوح بابلی در بابل است

Their hasty steps.

Convey'd them quickly to the Scæan gate.

There Priam, Panthous, Clytius, Lampus sat,170

 

The Scæan gate they drove into the plain.

Arriving at the hosts of Greece and Troy315

They left the chariot, and proceeded both

Into the interval between the hosts.

ایلیاد

(1781/1780) In the eponymy of Ahiyaya, the Turukkeans opened hostilities. Šamši-Adad and Išme-Dagan defeated the Turukkeans and the [...] in Burullan; Yasmah-Adad defeated the Yaminites and unified the banks of the Euphrates

In the eponymy of Ahiyaya, Mutu-Bisir [...] defeated [...] at the gate of Saggaratum

لوح بابلی

.............................................................................................

      هومر می گوید رود سکاماندر همان رود خانت است بزرگان در شمال این رود ان را خانتوس (خان – توس) می نامند زیر درستان در جنوب آن را  سکا – مان- در سرود 20  

The eddied River broad by mortal men

Scamander call'd, but Xanthus by the Gods.95

So Gods encounter'd Gods

      رود های سکاماندر و سیمویس که در جنوب تراوا به هم می ریزند،   بسیار خروشان و پر آب هستند،  و قابل کشتی رانی می باشند.

From the Idæan heights into the sea

They brought against it, gathering all their force.

Rhesus, Caresus, Rhodius, the wide-branch'd25

Heptaporus, Æsepus, Granicus,

294Scamander's sacred current, and thy stream

Simöis, whose banks with helmets and with shields

Were strew'd, and Chiefs of origin divine;

All these with refluent course Apollo drove30

Nine days against the rampart, and Jove rain'd

Incessant, that the Grecian wall wave-whelm'd

 

But when at Troy and at the confluent streams

Of Simoïs and Scamander they arrived,920

There Juno, white-arm'd Goddess, from the yoke

Her steeds releasing, them in gather'd shades

Conceal'd opaque, while Simoïs caused to spring

Ambrosia from his bank, whereon they browsed.

      تصویر مثلاً این رودخانه  و دو شاخه شدن آن،  در محلی که تراوا را برای خودشان  مشخص کرده اند،  زیر این عکس هم در نهایت بی شرمی نوشتند:   troy_scamander  تصویر شماره 6187.

نوشته ایلیاد هومر در مورد دو رودخانه ای که از کنار تراوا می گذرد:

   ــ  با رودی بزرگ که گردابهایی ژرف دارد،  رودی که خدایانش خانت مینامند و ادمیانش سکاماندر.

   ــ  به تراوا در کناره دو رود آنجا که سمیوئیس و سکاماندر آبهایشان را در هم می پیوندند.

      از این دو جویبار براحتی می توان با چکمه رد شد!    این دو نمی تواند رودهای سمیوئس و سکاماندری باشد،  که گرداب ژرف دارد،  همچنین در این دو جویبار نمی توان کشتی رانی کرد،  و در محل تلاقی این دو جویبار نیز وسعتی نیست،  که قصر بزرگ تراوا در آن میان بوده باشد.

      خدایانشان اگر خانت خوانند،،،  خانت یکی از بزرگترین و خطرناکترین رودهای صعب العبور است،  نه این جوی آب!

      همچنین یونانی ها از کناره خانت به کناره سکاماندر آمده اند،  پس جنگ بین مردم شمال و جنوب یک رودی است،  که در شمال بایک نام و در جنوب با نام دیگر است،  نه در دو ساحل دریای اژه!

.............................................................................................

Swift as her pinions waft the dove away925

They sought the Grecians, ardent to begin:

Arriving where the mightiest and the most

Compass'd equestrian Diomede around,

In aspect lion-like, or like wild boars

Of matchless force, there white-arm'd Juno stood,930

And in the form of Stentor for his voice

Of brass renown'd, audible as the roar

Of fifty throats, the Grecians thus harangued.

   ــ  ایلیاد  هومر:  دیوان مرگ که کرس keres نیز خوانده شده اند.

   ــ  اوستا:  پیشوایان دیویسنا کرپ ها و کرسانی (کرس + ان ).

.............................................................................................

when Helenus the seer,50

Priam's own son, in his

      هلنوس (مطابق یکی از  فرضیه ها یکی از  نامهایی که بنیاد هلنیسم بر آن است)  نام پسر پریامی است،  که دشمن یونانی هاست.

   1. نام پسر منلاس از اسپارت megapenthes  یعنی بغ پنتوس است پس اسپارتی که می گویند در پنتوس است و نه در جزایر اژه.

   2.  hipoteus  پسر   letus pelseji سالار  pela sejian از اسیای کهین و شهر او لارسا ( laresa ) بود.

      سخنان اشیل به زئوس  در ایلیاد:  ای پادشاه زئوس ای دودونی ، ای  pelseji  (یعنی لارسایی زئوس اهل لارسا است) ......

   3.  idomenus  فرمانروای کرت و نوه شهریار manus  بود.  شاید  مئنوس چیثر را می گویند؟

Manus cisar منوچهر است (جدول ابوریحان بیرونی  منوچهر جزو ایلان است).

.............................................................................................

بدین ترتیب ایل یاد هومر همان یاد نامه ایلان ( ایل + یاد )  ایران خواهد بود.

ایلان به نوشته ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه  مردم قسمت بالایی بودند.

تصویر شماره 6639 .

      افراسیاب در تاریخ ایران لقب شاهان آشوری (رجوع شود به کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست)،  و هومر مطابق نوشته او مطلق به دربار آشور در نینواست.  و این جنگ در زمان طوطانس آشوری میان آشور و بابل رخ داده است.

      داریوش اول هخامنشی در کتیبه بیستون،  یونانی را که در کتیبه های بعدی به یونان امروزی تفسیر شده است،  یکی از ایالات قلمرو خود در سال سوم – چهارم حکومتش نام برده است،  این زمان قبل از حمله او به مقدونیه است!

تصویر شماره6640 .

دیودور سیسیلی می نویسد

15 1 After the rule of the Assyrians came to an end with the death of their last king, Sardanapallus,34 there followed the period of the Macedonians

لذا مقدونیه mygdonia  محلی نزدیک به نینواست،  که در نقشه های قدیمی نیز چنین است.

تصویر 6641 .

آنچه از ما ربودند به ایران باستان ( خاور میانه ) باز خواهیم گرداند.

پرنیان حامد

کلیک کنید:  مستند لوح های بابلی

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یلدای مهر
10 / 1 / 1395 ساعت 14:2 | بازدید : 3714 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

یلدای مهر

7003 هفت هزار و سومین تولد خورشید ، یلدای مهر ، را به همه اقوام سرزمینمان تبریک می گوییم

هفت هزار سال پیش انسانی که به آسمان نگاه می کرد، خورشید (مهر) را سرچشمه هستی می دانست، و نابودی آن را آخر زمان تصور می کرد. هر روز دستها را به سوی آسمان می برد و دعا می کرد، که ای هستی بخش فردا نیز طلوع کن.

روز اول زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید، در اعصار باستان روز مقدسی بود، ‌از این روز که کوتاهترین روز سال است، هرچه به ترتیب در شمارش تقویمی ایام به عقب یا جلو برویم، روز پیوسته بلند تر می شود، از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چله تابستان، به اوج قدرت خود می رسد، و سپس کهولت و زوالی در نیرویش مشهود شده، هر روز زمان دیدارش کوتاه تر و کوتاه تر می گردد، و در طی پاییز به پایان خود می رسد. سپس دراز ترین شب سال، شب یلدا، شب تولدی دیگر می رسد، و پس از شب یلدا، باری دیگر زندگی و جوانی را از سر می گیرد، و هر روز نیرومندتر می شود. اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا، تولدی دیگر و اگر نه تولد توان یافتن و جوانی از سرگرفتن دیگر برای خورشید بدانیم، در واقع سال کهن، خورشید کهن، و همه چیز کهن، با آغاز زمستان به سر می رسد، و سال و خورشید و جهانی نو آغاز می گردد، و آنگاه 10 و 40 زمستان و جشن گرفتن آن، ما را با آیین کهن و زنده دیگری رو به رو می سازد.

تقریبا در همه استان های کشور ما و سرزمین های ایرانی نشین، 10- و 40 تولد کودک را جشن می گیرند، افروختن آتش ها به شب، یعنی تاریکی را فرو کشتن، در این جشن های زمستانی عمومیت دارد. برای اطلاع از جشن های زمستانی، بهسابقه تاریخی جشن های اروپایی، مراجه فرمایید:

http://www.cae.blogfa.com/post/14

7003 سال است که اقوام ایران زمین، این شب را با عنوان یلدا جشن می گیرند، از نماد های این جشن آنار میوه ایرانی است.

در ایران شب 24 به 25 دسامبر شب یلدا است، یلدا به زبان سریانی به معنی تولد است. در نیمه شب آغاز زمستان، پس از آنکه روز ها بلند و شبها کوتاه می شوند، روشنی ایزدی بر تاریکی اهریمنی چیره میگردد، مهریان در مهرابه ها زاد شب ایزد فروغ بغ مهر را با آواز و سرود هزاران سال قبل از میلاد مسیح جشن می گرفتند. امروز ما ایرانیان این شب را جشن می گیریم، و با توجه به دلبستگی مهریان به رنگ سرخ (که سرخی بامداد پیش از بر آمدن آفتاب را نماد جلوه ایزد مهر می دانستند)، در این شب با خوردن هندوانه قرمز و انار قرمز آن را شکوهمند برگزار می کنیم. همچنین می دانیم که بغ مهر از دوشیزه ای باکره به دنیا آمده، و در آخر با ارابه ای که اسبها آن را میکشیدند به آسمان رفته است.

شب یلدا بر همگان در جهان مبارک باد

2016 سال پیش به استناد تاریخ مکتوب ایران، اسکندر ارومایی ماد نژاد، با آیین مهری، اروپا را فتح کرد، و این آیین را در آن سرزمین رواج داد، اروپاییان نیز همچون ما ایرانیان 2016 سال است، که شب یلدا را با همان نماد های هفت هزار ساله ایرانیان جشن می گیرند. گوی های قرمز بر سرو آریایی، نماد انار ایرانی است، و ستاره بالای این درخت نماد خورشید است. تولد حضرت عیسی به استناد تاریخ مورخین شرقی، و مکتوبات بازمانده به زبان پهلوی، حدود 1948 سال پیش، و در روز هفتم اکتبر بوده است.

بابا نوئل عیسویان که کلاه فریگی (مادی) بر سر، و سدره سرخ بر تن دارد، و سوار بر ارابه سورتمه ای بر آسمان ها می تازد، در زاد شب عیسی (زاد شب مهر) به زمین فرود می آید، و برای کودکان ارمغان می آورد، همان بغ مهر ایزد روشنی است، که شانزده سده پس از بر آفتادن آیین مهر در اروپا, عیسویان او را به شکل امروزی در آوردند، (احمد حامی).

زاد شب بغ مهر در میان توده مردم امپراطوری روم ریشه دواند، و در دل آنان بخوبی جا گرفت، و چون کشیشان عیسوی نتوانستند آن را از یاد مردم ببرند، آن را زاد شب عیسی کردند، (گویا در آغاز سده 5 میلادی).

یک نمونه از سرود هایی که در این شب در کلیسا ها خوانده می شود:

ای خورشید که بر می آیی, ای درخشش همیشگی روشنی و خورشید حقانیت, بیا و آنهایی را که در تاریکی, در سایه مرگ نشسته اند روشن کن.

مهری بودن این سرود به روشنی آفتاب است، و هیچ ربطی با اعتقادات عیسی مسیح ندارد! افراشتن درخت کاج از آیین مهر گرفته شده، که همان سرو آریایی هاست، و در تخت جمشید هم روی سنگ کنده کاری شده است. میگویند رسم درخت کاج از عیسویان آلمان است، در معابد میترایی hedderheim و dieburgکشور آلمان، مهر و دو مهربانش بر درخت کاج نشسته اند! ستاره ای را که بالای درخت کاج آویزان می کنند، نماد خورشید است، و روشن کردن شمع در مهرابه ها، از سنن قدیمی مهریان است.

اروپاییان محل بابا نوئل (بغ مهر) را در قطب شمال می دانند، او با سورتمه ای که اسپان شاخدار آن را می کشیده اند، به طرف قطب شمال رفته است، و هر ساله از قطب شمال می آید و برای کودکان ارمغان می آورد. عجیب است که اسکندر روایات ایران نیز از اروپا به قطب شمال رفته است، کلاه فریگی (مادی) به سر داشته, رنگ محبوب او قرمز و مذهب او میترایی بوده است، و به آیینی بود که میترا با سورتمه و اسب شاخدار به آسمان رفته است.

پرنیان حامد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 38
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 3944 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 38

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

فرهنگ کلوویس  Clovis culture

      فرهنگ کلوویس،  که گاهی اوقات به عنوان فرهنگ لئو  Llano گفته شده است،  در سال 1920 تا 1930 میلادی،  ابزار های سنگی در شهرستان کلوویس نیومکزیکو کشف گردید،  و نام بومیان 13000 سال پیش قاره آمریکای شمالی،  در محافل علمی از لئو به فرهنگ کلوویس تغییر کرد.  بعد از پایان آخرین دوره یخبندان تا دوران ناپدید شدن این فرهنگ،  ده ها سایت از این فرهنگ در قاره آمریکا کشف شده است.

   عکس تعدادی ابزار فرهنگ کلوویس،  جهت اطلاع بیشتر در جستجو ها بنویسید Clovis culture،  عکس شماره 7019.

   پرسش 567:  با سلام و عرض ادب خدمت استاد راوید،  یک سوالی داشتم،  که خیلی وقته ذهن منو مشغول کرده این سوال درباره زبان فارسی است، می خواستم بپرسم که چرا زبان فارسی در طول تاریخ هیچ وقت زبان علمی نبوده مثل زبان یونانی، عربی و انگلیسی، نه پیش از اسلام و نه پس از اسلام، به طور مثال چرا در دانشگاه جندی شاپور که در ایران قرار داشته به زبان سریانی سخن می گفتند به جای اینکه به زبان پارسی میانه سخن بگویند، چرا در این دانشگاه زبان های یونانی و سریانی زبان علمی بودند، به جای اینکه زبان پارسی میانه زبان علمی باشد آیا زبان فارسی مشکلی داشته است یا موضوع چیز دیگری است؟ با تشکر

   پاسخ انوش راوید:  تمام زبان های دنیا از دو ریشه هستند،  اول از تمدن کهن آتلانتیس،  مانند سرخپوستان آمریکای شمالی،  بومیان استرالیا و اقیانوسیه،  دوم از تمدن کهن جی،  مانند ایران و هند و چین و اروپا.  گاه ترکیب این دو زبان،  که هر دو در یک منطقه جغرافیایی بوجود آمدند،  و بهم نزدیک بودند،  در سیبری و گبی و خاور دور دیده می شود.  زبان مردم تمدن کهن جی،  اصل زبان پارسی است،  زبان یونانی همان زبان مردم بخش غربی استان خوزستان و استان میسان کشور عراق،  قبل از اسلام بوده است،  و ریشه در زبان تمدن جی دارد،  عربی نیز ریشه در زبان تمدن جی دارد،  به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.  زبان پارسی هخامنشی نیز ریشه در زبان تمدن جی دارد،  که در دوران داریوش بزرگ زبان دری (داریوشی درباری) نامیده می شد،  و تاکنون به نام های تاجیکی، دری، فارسی، باقی است.  در دانشگاه جندی شاپور چند زبان رایج بود،  منجمله دری و عربی و....

عکس اشعار فارسی،  در آثار تاریخی هند و ترکیه و... بفراوانی دیده می شود،  عکس از ویکی پدیا شماره 5950.

      از دوران فراوان شدن کاغذ و کتاب،  زبان علمی هم پدید آمد،  در قرن های 8 تا 12 میلادی زبان های عربی و فارسی زبان های علمی بودند،  عربی در غرب نیمروز بغداد،  و فارسی در شرق نیمروز بغداد،  در 12 تا 17 میلادی فارسی در شرق مرز ایران تا انتهای کشور چین،  و عربی از مرز خلفا و عثمانی تا انتهای قاره آفریقا،  زبان های علمی غالب بودند.  در حکومت بابری هندوستان مدت 400 سال زبان فارسی،  زبان رسمی و رایج و علمی بود،  در تایلند و کامبوج نیز مدتها در دوران پادشاهان سلیمان زبان فارسی زبان علمی بود،  زیرا آنها به اطلاعات دریانوردی و جغرافیایی نیاز داشتند،  و این کتاب ها بزبان فارسی بود.

عکس جلد دو کتاب از انبوه فهرست کتب خطی فارسی در جهان،  عکس شماره 5702 .

      زبان اردو پاکستان نیز با زبان فارسی نزدیکی دارد،  و در دوره هایی از تاریخ زبان مهمی بود،  قبلاً در باره این زبان نوشته ام،  اگر لینک آنرا یافتم می نویسم.  در اینجا یاد آوری نمایم دانشمندان نیز مانند همه مردم،  دوست دارند کالای خودشان را عرضه کنند،  و آن کالا که علم باشد را مجبورند بزبانی بنویسند،  که بیشترین خریدار را داشته باشد،  و چون زبان فارسی یا دری یا تاجیکی در شرق نیمروز بغداد خریدار داشت،  کتابها برای این قسمت،  به این زبان نوشته می شد.  تعداد فهرست کتب خطی قدیمی بزبان فارسی،  بیش از هر زبان دیگر در دنیا می باشد،  به منظور اطلاع در این مورد،  در جستجوها بنویسید "فهرست کتب خطی فارسی"،  و اطلاعات جامع را از اینترنت بگیرید.

   مهم:  نباید گوش و هوش به دروغ و دونگ هایی،  که از سیستم آکادمیک غربی،  درباره تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران و قاره کهن می آید سپرد،  زیرا همه آنها در جهت اهداف استعمار و امپریالیسم است،  که در بسیاری از سیستم های آموزشی جهان بشدت نفوذ کرده است.  مانند همین زبان علمی عربی،  و یا بسیاری از دست آورد های تاریخی ایران را عربی یا هندی می دانند،  درصورتیکه عرب و هند و.. همه از تاریخ ایران بیرون آمده اند،  جهت اطلاع بیشتر به لینک های وبلاگ مراجعه نمایید.  وظیفه جوانان باهوش ایران است،  که از تاریخ و تاریخ اجتماعی کشور خودشان دفاع نمایند،  و نگذارند توسط دشمنان تاریخی ربوده شود،  بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 568:  آیا آبادان همان شهر خاراکس است؟  از جمله اينکه هردوت مورخ نامی يونانی هر زمان که درباره اين منطقه مطلبی نوشته از آبادان با عنوان بندر خاراکس نام برده.  در ميان تاريخنگاران باستان ايران به نامی برميخوريم به اسم ايزودور خاراکس (Isidore of Charax) که در حدود سال ۳۷ ميلادی زندگی ميکرده،  آيا ميتوان گفت ايزيدور خاراکسی يک دانشمند باستانی آبادانی است؟

   پاسخ انوش راوید:  منطقه تمدنی شهر آبادان مربوط به تمدن کهن "یه من" می باشد،  یعنی انتهای چهار چارک خلیج فارس. "یه من" بعدها تبدیل به:  یمنو، یومن، یمن، یونی آن، یونان، شد،  این منطقه تمدنی شامل استان های خوزستان و میسان و کویت و بصره بود،  سپس بعد از جنگ های منطقه و نیز خراب شدن تراوا (حدود بصره و خرابه های معروف به Chaax Spasinu – Ur – Uruk – Lagas می توانید به همین حروف انگلیسی در اینترنت مشروح آنها را بیابید)،  و پایان قدرت حکومتی یونی آن و قدرت گرفتن هخامنشیان،  در حدود 4500 خورشیدی ایرانی،  مردمی از آنجا به گراس (گیریس، گریس) یا همان گیل آس (گیلان تک بزودی اسناد آنرا می نویسم،  که در ادامه گلها در فرانسه شدند)،  مهاجرت کردند،  و نام خودشان و فرهنگ هلنیسم را به آن سرزمین بردند،  و شد تمدن یونان باستان،  جهت اطلاع بیشتر به پرسش و پاسخ های در اینجا مراجعه نمایید.

      در طول تاریخ،  این منطقه بدلیل داشتن بهترین موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی،  دانشمندان زیادی را به جهان عرضه کرده است.  بدلیل اینکه منطقه جلگه های آبروفتی وسیع بوده و می باشد،  در طول تاریخ شهرها کم و بیش جابجا شده اند،  باید تحقیقات باستان شناسی دقیق محلی و ملی ایرانی صورت پذیرد،  و تنها به داده های باستان شناسی قبلی غربی اکتفا نکرد. 

   نظر 569: با درود و سلام ممنون به خاطر جوابتان،  بنده یا امثال بنده، حس نژادپرستی در وجودمان هست و به ایرانی بودن مان افتخار و دوست نداریم غیره ایرانی باشیم، بله همینطور است، بنده به شخصه دوست دارم یک ایرانی متخصص باشم تا یک غیره ایرانی متخصص،  از دوران راهنمایی که دوستانم به شوخی یا جدی میگفتند شما زبانتان ترکی هست و از نژاد مغول!  من دوست دارم ایرانی باشم و بس،  و فکر میکنم برای بقای یک کشور و ملت کمی حس نژاد پرستی و ناسیونالیستی لازم است، البته جسارت من و میبخشین، بنده عددی نیستم و سواد و مدرکی هم ندارم،  فقط حس درونی من این است،  که گفتم. ممنون از شما برای ایرانیان و ایران زحمت میکشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس به حس وطن پرستی شما عزیز،  باعث افتخار است که جوانان این چنین داریم.  ولی عزیز در قرن 21 وطن پرستی و تخصص در هم آمیخته است،  در قرن های 18 و 19 افتخار وطن پرستی باعث دریافت مدال و نشان بود،  و این موضوع خیلی مهم بود و می بالیدند.  قرن گذشته وطن پرستی با پول در هم آمیخت،  و وطن پرستی بدون پول و درآمد بی معنی بود،  زیرا نیاز ادامه حیات یک کشور ثروت بود،  و ثروت دارای زیر مجموعه تولید کنندگان ثروت بود،  این تولید کنندگان یا مردم خود بخود آلوده پول می شدند،  ادامه و مشروح در:

کلیک کنید:  ایران پرستی قدیم و آینده

پرسش و نظر 570:  استاد خطوط افقی که هایلایته یک دستی دوره محیط کوه در قسمت پایینه کوه ایجاد کرده نشانه آب گرفتگی در آنجا بوده یا علت دیگری داشته؟  بیشک ظاهر این کوه بسیار رازآلود .. است!  در قم  جمکران ، هم کوهی وجود دارد که ظاهر رازآلودی دارد، درباره ان کوه هم شایعاتی وجود دارد، بیشتر جنبه دینی دارد، فک کنم. نام کوه کوهه حضرت خضر پیامبر باشه.   جناب راوید اولین چیزی که از این کوه به ظهن خطور میکنه، شکل هندسی،هرم گونه این کوه است!  ممکن است  این کوه نمونه و الگویی برای ساخت اهرام مصر توسط مهاجرین ایرانی مصر باشد!!؟

   پاسخ انوش راوید:  در مصر هم چنین کوه هایی بفراوانی یافت می شود،  اهرام مصر ادامه تمدن کهن آتلانتیس و جی بوده است،  درباره خطوط زمین شناسی و راز و رمز کوه نیز امیدوارم عزیزان گرایش و تخصص های مربوطه نظر بدهند.  توجه:  جهت دیدن عکس کوه پدری به اینجا مراجعه نمایید.

   پرسش 571:  سلام، مطالبتان را در مورد تاریخ طبری خواندم. شما در جائی از این مقاله گفته اید: "بر اساس تحقیقات انجام شده طبری تنها به ارائه نقل قول ها پرداخته و چیزی از خود ارائه نکرده است"؛ می شود بگوئید کدام تحقیقات انجام شده؟ به توسط چه کسانی؟ در کجا ثبت شده اند؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینترنت هر موضوعی را باید با لینک آن نوشت،  در مورد تاریخ طبری شاید ده پست دارم،  و گاه نظرات دیگران است.  در هر صورت پاسخ می دهم،  نیاز به تحقیقات خاصی ندارد،  در مقدمه تاریخ طبری،  خود طبری نوشته است،  جهت اطلاع بیشتر بروید به:

کلیک کنید:  داستان تاریخ طبری

   ادامه پرسش:  و دیگر این که ، تاریخ را فاتحان از زبان خودشان می نویسند. تاریخ یک ملت چیزی نیست که خود شخص نویسنده در تمامی لحظات آن حضور داشته و بتواند تمام قسمت ها را خودش تجربه بنماید. تاریخ همیشه مجموعه ای از نقل قول هاست که تاریح شناسان سعی در شناسائی بخش های غیر واقعی آن داشته و تا به این لحظه چیزی ثابت نشده است. و دیگر این که، "ما اکنون این جا هستیم. با تمام دروغ های تاریخی و غیر تاریخی و تمام مشکلات پیش آمده. بیائید به فکر آینده باشیم.

   پاسخ انوش راوید:  جهت اطلاع و پاسخ بروید به:

کلیک کنید:  تاریخ نویسی نوین ایران

   ادامه پرسش:  سومین مورد،  چرا در هیچ کجای این وبلاگ های تو در تو اثری از معرفی خودتان نمی بینم؟ این که شما دقیقن که هستید و در کجا می نویسید و چطور به تمام این چیز ها پی برده اید.

   پاسخ انوش راوید:  همه جای وبلاگ از من نوشته شده است،  از لینک زیر شروع نمایید:

کلیک کنید:  زندگی نامه انوش راوید

   مهم:  جوانان عزیز ایران،  لطفاً سبک کار آموزش و پروش سنتی قرن گذشته را فراموش کنید و کنار بگذارید،  مطالب را با درک از تخصص،  و بدقت و با حوصله،  و با نیاز به تحقیق و تحلیل های واقعی بخوانید،  تا مجبور نباشیم تاریخ را دوباره بنویسیم،  و یا گذر تاریخ تمدن ایران را واگذار نماییم.  

   عکس سرو ابرکوه (یزد)،  با عمر تقریبی ۴۰۰۰ سال،  بنا به گفته هایی پیرترین درخت شهری ایران و جهان به حساب می‌آید،  عکس شماره 7008.

كليك كنيد:  فرهنگستان تاریخ ایران

كليك كنيد:  سفر های تاریخی انوش راوید

كليك كنيد:  معنی نام شهرها و روستا های ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 39
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 4821 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 39

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   پرسش 574:  شما به گونه ای فراگیر بنا به قانونی که هرگز یک سامانه قبیله ای ساده و کم توان از دیدگاه فلسفه تاریخ و منطقی نمیتواند بر یک سامانه شاهخدایی نیرومند (چون ایران و روم و چین و…) برتری یابد،  یورش عربها به ایران را دروغ شمرده اید،   از سوی دیگر نتوانسته به درستی بگوید که اگر این قانون درست باشد (که درست است،  چه بر سر امپراتوری ایران ساسانی آمده؟؟  و چرا این قانون دستکم درباره ایران شکسته شده است؟  اما با اینهمه نتوانسته اید به روشنی آنچه را که پیامدهای آن تا امروزه نیز پابرجا است بازگو کنید،  چرا؟

   پاسخ انوش راوید:  بارها در پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران و مطالب مختلف وبلاگ توضیح داده ام.  ولی اول شما باید تکلیف خودتان را با تخصص در قرن 21 روشن نمایید،  آیا می خواهید یک حرفه ای،  در یکی از گرایشات علم جغرافیا ـ تاریخ باشید یا نه.  اگر می خواهید یک متخصص باشید،  ابتدا باید داده ها و دانش های سیستم آموزشی سبک قرن گذشته ایران را دور بریزید،  مشروح در قرن سنت گریزی.  یکی از آنها پاک کردن ذهن از دروغ های تاریخ،  و شکال دادن و نوشتن تاریخ و تاریخ اجتماعی جدید در ذهن است،  در این مورد وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

      با پرسش تان تلویحاً می گویید،  اعراب به ایران حمله کردند،  و ایران و شاه های ساسانی را زیرورو کردند.  پس در ابتدا با اعراب مشکل دارید،  و آن مشکل در انتشار خواسته های استعمار و امپریالیسم در سیستم آموزشی گذشته است.  درباره اعراب و زبان عربی،  به مطالب وبلاگ منجمله به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.

      همیشه در وبلاگ سفارش کرده و گفته ام،  تاریخ دم دست ماست،  باید حرفه ای بود تا بتوان آنرا دید،  همان که بر سر رژیم گذشته ایران،  پادشاهی پهلوی آمد،  بر سر شاهنشاهی ساسانیان هم آمد.  خیلی ساده است،  برابر با قوانین رشد و تکامل،  در یک گذر تاریخی ایجاد شده،  دین سلسله مرتبی ایران،  با شاه های شاه خدایی بجا مانده از هخامنشی،  جای خودش را به دوره جدید از تاریخ داد.  در این دوره مردم سر جایشان بودند،  با شوق سرسام آور گروهی یا کم و بیش،  به سیستم جدید در تاریخ تمدن از ساختارهای تاریخی اجتماع پیوستند.  سیستم اداری دوره گذشته با بسیاری از همان چهره های سابق،  در خدمت جدید در آمدند،  و خلفای جدید جای شاه های قدیم شکل گرفتند.

      درباره این دوره از تاریخ،  دروغ و دونگ زیاد گفته و نوشته شده است،  دینها منجمله از صهیونیسم گرفته تا استعمار و غیره،  بسیار گفته اند،  که هیچکدام سند و تحلیل ندارند،  فقط داستان است،  برای اغفال سادگان و ایجاد تفرقه بین مردم قاره کهن.  هزاران هزار کتاب نوشته شده،  اما همه آنها فاقد حداقل یک سند تاریخی و باستان شناسی است،   حتی فاقد تحلیل های تاریخی هستند.  اگر جایی می دانید و دیده اید بگویید،  ما برای هزار سال و دوهزار سال،  برای هفت هزار سال پیش از این،  هزاران سند بر در و دیوار و سنگ داریم،  اما برای دروغ حمله اعراب به ایران هیچ سند موجود نیست.  ولی برای گذر مهم تاریخی،  یعنی از آخرین مرحله تلاش شاه خدایی،  به سازمان قبیله ای دینی،  براحتی سند تحقیق و تحلیل بفراوانی وجود دارد.

      مردم ریختند کاخ ها را غارت و ویران کردند،  طی یکی دو قرن آزادی زیادی در ایران بوجود آمد،  در این آزادی طبقات اجتماعی وجود نداشت،  بنابر این کاخ ها هم ساخته نشدند،  که تاریخ پادشاهان شکل بگیرد.  سازمان قبیله ای دینی جدید بسرعت گسترش یافت،  و خوانین جدید قدرت گرفتند و تمدن جدید آغاز شد،  ادامه آنرا در پست های وبلاگ بخوانید و پیگری نمایید.

      مشکل دیگر عزیزان،  و تقریباً همه اهل تاریخ،  که بینش و تحلیل تاریخی ندارند یا کم دارند،  این است که فکر می کنند ایران و ایرانی،  حتماً باید در زیر یک پادشاه یا پادشاهی باشد،  و نمی توانند تصور کنند،  در بیشتر دوران تاریخی،  ایران و قاره کهن بصورت سازمان قبیله ای بود،  نه پادشاهی.  نقشه های بزرگ و وسیع بدون سند تاریخی،  برای دوره های تاریخی ایران درست کرده اند،  منجمله برای ساسانیان،  در این نقشه ها ملت ایران را برده اند،  زیر نفوذ و قدرت شاه های ساسانی.  درصورتیکه بیشتر سرزمین ایران کنونی چین بود،  در چین یا سین،  فغفور یا بغبور چین حکومت دینی داشت،  و سرزمینش در شرایط دیگری اداره می شد،  و با شاهنشاهی ساسانیان،  که در غرب و جنوب ایران بود،  روابط خوبی نداشتند.  جهت اطلاع به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.

   عکس کاخ های ویران شده در بهار عربی،  هیچ نیروی خارجی اینها را ویران و غارت نکرده است،  همانگونه که گفتم،  تاریخ و تحلیل تاریخ جلوی دید ماست،  فقط باید آنرا دید،  عکس شماره 6291. 

   پرسش 575:  در جایی درباره معنی نام سهراب و رستم و شاه نوشته بودید، ممکن است بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  بمنظور بهتر متوجه شدن،  به الفبای تمدن جی و ی در ضمن به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.

      سا = صا = آسمان.  آسمان = آ = اول حروف الفبا + سا + ن = پوشش دهند و برکت دهند یا همان نون یا نان.  ای سا = عیسی = ای = از + سا = آسمان.  ای در زبان دری کشور افغانستان زیاد استفاده می شود،  و به معنی همه و آنها هم می هد،  که در اینصورت عیسی می شود آسمان همه،  یا برکت دهنده همه.

      در بعضی از آوا های قدیمی س = ش،  سا = شا.  شاه = شا + هـ  = دارنده یا کشنده،  درست مانند:  دارند + هـ = دارنده یا کشنده = کشند + هـ = کشنده.  شاه = دارنده صفت آسمانی.

   س + ح = سح یا سه = س = سر = نور و درخشنگی و سرخ + ه = دارنده،  سه یا سح = دارنده نور و درخشندگی.  مانند:  سهیل و سهراب.

   رستم: (رس = خاک یا گل + تم = بن یا آهنگ،  درست همان انگل در اینجا است).

   سهراب: (سه Suh = نور و درخشنگی + آب = پدید آورنده و تعمیم دهند،  درست همان شنگل در اینجا است). 

   نظر 576:  گرامی در ارتباط با کلمه اتاق همانطور که شما نیز در متن خود آوردید تلفظ آن به صورت اوتاک نیز می باشد.  حال آنکه اوت یا (اُت) در زبان ترکی به معنی آتش می باشد و آت به معنی اسب. با توجه به اهمیت حفظ آتش در گذشته به تصور من اجاق و اتاق می بایست یک کاربرد داشته و معنی این دو کلمه نیز در ابتدا یکی بوده است. توجه داشته باشید در زمان بوجود آمدن این کلمات مردم کوچ نشین بوده اند و نیازی نبوده که در اتاق زندگی کنند. از همین روی طبق نوشته شما به چهار دیواری و یا فضایی که در آن زندگی می کردند منزل می گفتند و نه اتاق.

   پاسخ انوش راوید:  در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  تمدن بزرگ شهر نشینی در ایران وجود داشت،  به پست تمدن جیرفت مراجعه نمایید.  من خودم از زبان پیرمردان روستایی در استان تاریخی کرمان و فارس شنیدم،  که به آب انبار می گفتند اوتاک.  در همان چند کلمه در اینجا توضیح دادم،  که بعد از آمدن اسلام و آزاد سازی طبقاتی در دو سده اول اسلامی،  هجوم بخشی از عشایر به شهر ها آغاز شد،  و آنها مدتی در آب انبار های متروکه زندگی کردند،  تا از گزند سرمای شهر های سرد در امان باشند،  و به این ترتیب واژه منزل در شهرها جای خود را به اتاق داد.  در ادامه پاسخ به نظر شما،  آوای ترکی در هزاره های چهارم آ،م،  از زمان حکومت مدها در ایران آغاز به رواج پیدا کردن نمود،  تمام لغات آن زبان تلفظ دیگری از واژه های قدیمی زبان تمدن ایرانی است.  این بحثها خیلی خوب است،  زیرا من می دانم بخش اصلی تاریخ تمدن ایران،  در زبان های محلی نهفته است،  که البته آخرین لحظات تاریخی عمر خودشان را می گذرانند.

   پرسش 577:  درباره اجاق (او = آب + ژاک = انرژی) نوشته اید، و گفته اید:  ژا همان جا و جان است،  و ژاک بمعنی انرژی کوچک،  و اجاق همان اوژاک به معنی جایگاه انرژی است،  لطفاً کمی بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش از مقاله معنی نام شهرها و روستا های ایران  شده است،  ژا در ادبیات ایران و فرنگ بسیار است،  که توسط ایرانیان رومی به آنجا رفته است،  مانند ژاکت،  ژا + کت = کتف،  ژاندارم = جان نگهدار،  ژاندارم حتماً از واژه هایی نظامی است،  که با اسکندر ایرانی به اروپا رفته است.  جهت اطلاع بیشتر از ژا و جان به مهر و میترا در تاریخ دین و آئین در ایران مراجعه نمایید،  بخش نخست آن مقاله را در زیر پست می کنم.

      ژاندارم،  به انگلیسی  Gendarmeدقیقاً به ما می گوید،  که این واژه ایرانی است،  ژا یا جا می تواند یکی از حروف الفبای تمدن جیرفت باشد.  از اینکه اوژاک یا اجاق کی به ایران میانه رفت،  و تبدیل به عباتگاه شد،  و از آن آتشکده و آتن بیرون آمد،  باید تحقیق و تحلیل شود.

   پرسش از عموم:  1 ــ  آیا بعد از 2500 خورشیدی ایرانی،  که تمدن جیرفت رو به افول نهاد،  یا در زمانی دیگر،  اوژاک یا اوجاق به دیدگاه عبادی آتشگاه و آتن تبدیل شد؟

   2 ــ  آیا ابتدای تمدن ایران،  در اوایل خورشیدی ایرانی،  دید و اندیشه مردم این تمدن،  با خرافات آغشته بود؟

    پرسش 583:  در جایی خواندم قبیله قریش همان قبیله کوروش است درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  این مطلب را من هم شنیده ام،  که شخصی کتابی منتشر کرده و گفته قریش همان معنی کوروش را می دهد و یکی است،  او همچنین چند مطلب دیگر را نیز در آن کتاب نوشته است،  منجمله گفته خانه کعبه،  همان کعبه زرتشت است.  در اینترنت هم تعدادی وب از جوانان ملی و مردمی نیز چنین نوشته اند،  منجمله جوانانی از قوم کورش استان هرمزگان.

   ابتدا از کعبه بگویم،  مکه یا مکنه نام روسری چهار گوشی مشکی است،  که بانوان عشایر و ایلات ایران مانند سنگسری و بختیاری بمنظور دوری از سرما بسر می بندند،  این روسری بعداً بنام مقنه یا مقنعه معروف شده است.  این همان مکه ای است،  که بروی خانه کعبه می اندازند،  و آنچه که از کعبه می دانیم،  در ابتدا محل بت های مختلف و محلی عبادی بوده است،  پس می تواند به نوعی مانند کعبه زرتشت بوده باشد.

   عکس مراسم حمل محمل به مکه معظمه،  محمل به کجاوه حمل می گفتند،  و این مراسم از قبل اسلام هم وجود داشته است،  جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به اینجا،  عکس شماره 2741.

       بمنظور یافتن ریشه یابی نام قریش در چند سایت پرسش کردم،  بویژه از شهر قم،  که به اینگونه موضوعات دینی و مکتبی رسیدگی می کنند،  آنها یا جواب ندادند یا گفتند برو در وبها بگرد پیدا کن،  بدون دادن یک لینک،  و در اینترنت هم هیچ مطلبی بمنظور پاسخ نیافتم.

   ــ قریش = قرریش = قر = قور = گر = گور = غر =غور = محل گرد آمدن + ریش = ری = رع = رای = خدای خورشید.

   ــ  قر یا گر مانند گردان = گر محل تجمع + دان = همان دان در هنر های رزمی = برنده و جنگجو،  که از آن دندان یا دهن دان بیرون آمده است.

      اگر در عکس های باقیمانده از میترا در اروپا و طاق بستان ایران و بودا در هند و یا چین،  دقت کنید،  سه خدا یا الهه وجود دارند،  یکی در مرکز میترا (یا بودا یا هر الهه دیگر،  بنا به اثر تاریخی دین)،  در سمت های راست و چپ آنها خدا یا الهه های ماه و خورشید،  این سه خدا یا الهه در کلاه منتسب به سنگ نگاره کوروش بزرگ در پاسارگاد،  بصورت سه استوانه گوی مانند دیده می شود،  این سه الهه در دین های مختلف تا امروز باقی هستند.

      قریش نیز محل گرد آمدن پرستندگان الهه خورشید بوده است،  این موضوع بخوبی در اثر باستانی مکعب الحمرا واقع در استان حائل کشور عربستان مشخص است.

   ــ  کوروش = کوراوس = کوروس = کور = کوه + اوش یا اوس = استاد، رهبر،  مانند،  داریوش = داراوس =  دار = دار و درخت + اوس = رهبر و استاد.

      از نظر ریشه یابی کوروش کاملاً متفاوت با قریش است.  بنظر من درست آوای قوم کورش در جنوب ایران،  گوریش یا گریش هم وزن قریش است،  و در سابقه تاریخی و باستانی آنها،  خورشید پرستی جای ویژه دارد.  در ضمن چه بسا گریش یا گریس های یونانی هم از این ریشه یابی باشند.

   عکس مکعب الحمرا در استان حائل کشور عربستان،  آثار مدی یا مادی در آن بخوبی پیداست،  عکس شماره 4638.

   پرسش 584:  لطفاً مغ را ریشه یابی و تعریف کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  تا اواسط قرن گذشته در جنوب ایران،  به انبار دار خرما و آذوقه و کدخدا و باسواد ده، با آوا های محلی می گفتند مغ، مخ،  این را خودم در 8 تا 11 سالگی زیاد شنیدم،  به زندگی نامه من در اینجا مراجعه شود. همچنین بمنظور تحقیق بیشتر به چند سایت سرزدم،  که از زبان ها و آوا های جنوبی نوشته بودند،  دیدم درست است.  سپس این مغ،  به آدم های باسواد، دعا نویس،  و پرسر و روحانی گفته شد،  و با گسترش و پخش شدن جمعیت در جغرافیای وسیع،  آوا های مختلف پیدا کرد،  مانند بای، بیع، بغ، با، بی، و غیره.

   عکس پخت نان با ساج در یک روستای عشایری،  کاری که بیش از هفت هزار سال ادامه داشته،  ولی دارد از بین می رود،  عکس شماره 7650.

 كليك كنيد:  ماجرا های خواندنی تاریخی

كليك كنيد:  تاریخ زبان و نویسایی در ایران

كليك كنيد:  پاسخ به شبهات دروغ حمله مغول به ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 40
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 3662 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 40

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   پرسش 578:  سلام، من مطلبی که در مورد ایل ممسنی بود،  رو خوندم.خیلی برام جالب بود مخصوصا قسمتی که مربوط به لباس این ایل بود. اون قسمتی که فرموده بودین لباس این ایل تحت تاثیر قوم قشقایی بوده.باید خدمتتون عرض کنم.نه تنها در شهرستان ممسنی بلکه ایل بویراحمد، شهرستان گچساران، دهدشت و شهر های لر زبان همین لباس رو میپوشند. اگر به لباس محلی زنان لر خرم آباد و بختیاری دقت کنید. و اونها رو از نظر مدل پیراهن و مدل دامن با پوشاک زنان لر های جنوب غربی (ممسنی، بویراحمد، کهگیلویه ، باشت و باوی) میبینید اندک تفاوتی با هم دارند. و خیلی بهم شبیه هستند و طبیعیه چون این اقوام همگی لر زبان و دارای میراث فرهنگی مشترک هستند. این شباهت بین هیچ کدام از لباس دیگر اقوام با لباس قوم لر دیده نمیشه. چطور قومی که از نژاد مغول بوده و مهاجر هستند. و از زمان قاجار به استان فارس کوچانده شده و از نواده های چنگیز خان و تیمور لنگ هستند با وجود فقط چند صد سال اسکان در ایران ، دارای شباهتی این چنینی با قومی اصیل و ایرانی با قدمتی چند هزار ساله میباشند !!!!؟؟؟ فکر نمیکنید این اقوام قشقایی بودند که از قوم لر تاثیر پذیرفتند. حتی قوم قشقایی دارای رقص محلی و چوب بازی شبیه بختیاریها است !!!! نکنه قشقایی ها بر روی لر های بختیاری و لرستانی هم تاثیر گذار بوده اند. چه جالب! شما که تاریخ دان هستید. چرا تاریخ لباس های اقوام ترک و رقص این اقوام رو مطالعه نمیکنید. از ترکهای مغول، ازبک، قرقیز، قزاق، ترکمن، آذری و ترک های ترکیه.  فقط ترک های قشقایی که از نظر لباس و رقص با این گروهها تفاوت اساسی داره. شاید قاجار این قوم رو کوچانده تا بر روی اقوام لر تاثیر گذار باشن معمولا اقوام مهاجر از اقوام ساکن تاثیر میپذیرن. براتون جالب نیس چرا مثلا ترکهای قشقایی چوب بازی و دستمال بازی دارند و لرها هم اینگونه هستند چرا ترکهای ترکمن و آذری رقصی تقریبا شبیه هم دارند و قشقاییها مانند لرها میرقصند.  چقدر با پسر عمو هاشون متفاوتند عارضم به خدمتتون لباس قوم قشقایی نمیدونم قبل از تاثیر چی بوده . ولی این قوم خوشبختانه توانسته زبانش رو حفظ کنه. گرچه بسیاری از کلمات فارسی وارد زبان این قوم شده. ولی با این وجود زبان ترکی قشقایی بدون آموزش قبلی برای یک فارسی زبان قابل درک نخواهد بود. ولی از نظر لباس و نوع رقص از فرهنگی متفاوت تاثیر پذیرفته. براتون آرزوی موفقیت میکنم.

   پاسخ انوش راوید:  مقاله ایل های ایران را چند سال پیش،  با گردآوری از اینترنت و کتابها و اطلاعات شخصی نوشتم،  امروزه دیدگاه تاریخی من تغییر کرده،  و نظر شما باعث می شود،  آن مقاله را هر چه زودتر باز نویسی کنم.  با توجه به اینکه در نظر و تحقیق و تحلیل من،  حمله مغول مغولستانی (یا منگولی) دروغ است،  و مغول هایی که در تاریخ ایران ذکر شده،  مردمانی از مغ های بازمانده از دوران شاهنشاهی ساسانیان،  از دامغان تا تاشکند بودند،  که بمنظور پایان کار خلافت ضعیف شده بغداد،  به بغداد هجوم بردند،  و فرهنگ جدید در نیمه غربی ایران وارد کردند،  که پس از آن شیعه امروزی (ساسانی) پدید آمد.

   ــ  ساسانی = سا = آسمان + سانی = دارنده مقام آسمانی.

   ــ  دامغان =  دام = خانه یا خانقاه + مغ یا مغان،  تاشکند = تا = ضریب + اشکند = اسکند = ریشه پاکی.

      هنگامیکه مغول های ایرانی بازمانده از مغ های ساسانی،  به غرب ایران آمدند،  قبایلی از اشکانی آنها را همراهی می کردند،  این قبایل بشدت مورد استقبال پسر عمو های تاریخی خود،  زنگانها یا بختیاریها (لر و لک و...) قرار گرفتند،  و آنها بخش هایی از کوچ ییلاق و قشلاق خود را به آنها دادند.  علت این استقبال،  مضاعف شدن قدرت ایل ها،  برای سرپیچی از حکومت های مرکزی،  بمنظور ندادن باج و خراج زیادی بود.  بعلت نفوذ 500 ساله خلفای اسلامی،  مقداری لباس و پوشاک زنگانی ها یا زنگی ها،  از حالت اولیه سنتی خود خارج گردیده بود،  بویژه آنکه در شورش بزرگ زنگی های بصره،  و شکست نسبی آنها،  بشدت زیر نفوذ فرهنگی و نظامی بغداد قرار گرفته بودند.

      قشقایی ها از همان قبایل اشکانی هستند،  یعنی بخشی از زنگها یا زنگی ها،  آنها در دوران ساسانی زیر بار حکومت دینی ساسانی نرفتند،  و مجبور شدند به بخش های شمال شرقی و غربی ایران بروند،  یا کوچ کنند.  بعد از چند صد سال با کمی تغییر در آوا و گویش،  قبایلی از آنها،  با مغ های مغولی به ایران بازگشتند،  آنها کمی بیشتر گذشته تاریخی خود را به ایران غربی آوردند،  زیرا در مناطق شمالی،  کمتر مورد تأثیر حکومت های دینی ایران غربی بودند.  اگر قشقاییها با بختیاریها یک خانواده نبودند، هرگز اجازه و توانایی پیدا نمی کردند،  در ایران غربی بمانند.

   ــ  اشکانی یا اشکانیان یک قوم و طایفه نیست،  بلکه نام فرقه ای یا دین است،  به معنی پاکی،  اشک = اسک = آب پاک + نیان = کیان = جد و آباد.  امروز در هندوستان فرقه ای دینی بنام اشکانیان وجود دارد،  که خود را بازمانده اشکانی تاریخی می دانند.

   ــ  زنگی = زن = ژن = جان = مولد حیات = الهه برتر + گی = ریشه و دارند = بختیاری و تمام اقوام غربی و جنوب غربی ایران.

   ــ  قشقایی = قش = غش = خلوص شده + قایی = پابرجا،  قشقایی = خالص شده و پا برجا در دین،  یک واژه کاملاً ایرانی است.

   ــ  مغول مغولستانی،  از نظر دیدگاه تاریخی ایرانی منگل یا منگول است،  ایرانیان سه قوم اصلی بودند،  شنگل و انگل و منگل،  شنگلها در ایران و هند و..، انگل ها در اروپا و انگلستان و..،  منگل ها در مغولستان و چین و...،  در هزاره دوم تا چهارم خورشیدی ایرانی پخش شدند، همه از تمدن کهن جی بودند.

      از نظر لباس و فرهنگ و ...،   مردمانی که قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند،  خود بخود هماهنگی و یک نوعی هم بدست آورده اند،  که کاری عادی در تاریخ تمدن است.  از ابتدای قرن 20 دخالت دولتها در بود و باش مردم کشورها زیاد شد،  و امروزه در قرن 21 این دخالتها بصورت تهاجم فرهنگی از طرف شهر های بزرگتر داخل و خارج هر کشور انجام می شود.  تنها وسیله مقابله با آن،  آگاهی دادن به جوانان باهوش هر دیار است،  که نسبت به حفظ و نگهداری فرهنگ و فولکلوریک ملی و مردمی خود اقدام کنند.

     اطلاعات و دانش ما از شهر اشک آباد یا عشق آباد کشور ترکمنستان،  تا شهر تاشکند کشور ازبکستان،  بسیار کم و در اندازه هیچ است.  علت آنهم چند دهه دور از دسترس بودن آن کشورها،  و تغییر در خطوط و حروف الفبای آن کشورها می باشد.  آنها بخش بزرگی از تاریخ ایران را شامل می شوند،  که ندانستن آن باعث پیدا شدن دروغ های زیادی در تاریخ ایران شده است.  امروزه بجای اینکه بجان ایل ها و مردم ایرانی در داخل کشور بیافتیم،  و بگوییم این و آن از ما هستند و یا نیستند،  باید بفکر ایران تاریخی در آسیای میانه اصطلاحی باشیم،  که بشدت دارند آسمیله می شوند،  و با هویتی مشکوک پدید می آیند.

   ــ  ممسنی =  م = مهر + م = ماه + س = سین (سان یا خورشید) + نی = نشان،  ممسنی = نشان داران مهر و ماه و خورشید،  تحقیق و تحلیل تعریف نام ممسنی را بزودی می نویسم.

عکس هایی از ایل های ایرانی،  مشروح در تاریخ ایل های ایران،  عکس شماره 4208.

   پرسش 579:  درود اقای راوید مدتی من تو اینترنت راجع به جدا شدن استان های خوزستان کردستان لرستان و استان های ترک زبان مشاهده میکنم که خیلی ازارم میده حتی با بعضی ترک ها هم حرف میزنم به شوخی اینو قبول دارند. من اهل انزلی هستم تقریبا نصف انزلی ترک اند . خیلی از این بابت هم ناراحت هستم و خیلی وقت هستش حالا نمیدونم بهش چی میگن تعصب دارم روی شهرم بعد استان بعد کشور و هر کس خارج از این باشه متنفرم. رتجب به زبان هم همینطور لطفا کمکم کنید باور نمیکنید من گاهی خواب میبینم در این موارد.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  با کمال تأسف امکانش می باشد،  ولی در هر صورت ایران و تاریخ ایران همیشه وجود دارد و خواهد داشت.  این گفتن درباره جدایی ها،  ابتدای اعمال دمکراسی واقعی در ایران است،  در غیر اینصورت ایران و ایرانی هرگز به دمکراسی نخواهند رسید،  در اینباره بحث زیاد است،  بزودی در وبلاگ مشروح می نویسم،  که چرا مفهوم دمکراسی در ایران پیاده نمی شود،  و باید چنین اتفاق هایی ناگواری بیفتاد.  البته و پس از آن و در مدت بسیار کوتاه از نظر تاریخی،  تمام خاک و سرزمین ایران باستان،  تحت پوشش یک اتحادیه قوی بوجود می آید،  تجربه های تاریخی در این مورد زیاد داشته ایم،  زمان پایان حکومت صفویه همین گونه بود،  زمان پایان زندیه همین گونه بود،  اواخر قاجاریه هم همین گونه بود،  در گذشته های تاریخی هم مثال زیاد است.  شما فقط بفکر تخصص و تخصصی تر بودن فکر کنید،  و احتمالاً درصورت عدم تخصص در یکی از گرایش های سیاسی،  خودتان را بی جهت درگیر مسائل سیاسی نکنید،  جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به:

http://ravid0.blogfa.com/post/163

      نمونه عدم درک دمکراسی،  عدم توجه به خواسته های دیگران است،  هر چند این خواسته باب دل ما نباشد.  عده ای،  کم و بیش آنرا کار ندارم،  می خواهند بصورت کشور جدا،  یا تحت پوشش یک فدرالیسم علمی باشند.  نباید با ایده و خواسته آنها برخورد غیر دمکراتیک شود،  بلکه باید با تولید تز های مورد پسند،  ضمن بالا بردن آرا مورد نظرمان،  مخالفان عقیده و دانش خودمان را در اقلیت قرار دهیم،  همچنین گوشزد دمکراسی حاصل شود.  یاد آوری نمایم،  ایران تاریخی دارای شاه نشین های متعدد بود،  که همگی تحت پوشش پادشاه بودند.

   پرسش 580:  سلام من یه تحقیقی دارم درمورد اینکه ایا داستان رستم و سهراب واقعیت داشته یانه فقط یک افسانه است؟ ایا رستم میدونسته که سهراب پسرشه؟ ازتون میخواستم که درمورد این موضوعات هم مطلب بذارید چون واقعاً به جوابشون نیاز دارم .هرچقد توسایتتون گشتم پیدانکردم.

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:

کلیک کنید: رستم و سهراب

    پرسش 581:  با درود،  از چه زمانی به منطقه ی بندر گز انزان می گفتند؟ چرا؟ ایا انزانی های منطقه ی بندر گز اولین انزانی ها بودند یا از انزان ایذه به منطقه ی بندر گز امدند؟

   پاسخ انوش راوید:  ان = خارج شده یا پایان یافته،  زان = سان = خورشید،  انزان = بیرون آمده از خورشید = انسان = انشان = زادگاه کوروش بزرگ.  در هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  با مناسب تر شدن گرمای زمین،  و پایان سرمای کوچک،  ایرانیان کم کم از منطقه حاشیه خلیج فارس در تمام ایران پراکنده شدند.  با افزایش جمعیت ایرانیان از سه قوم اصلی تشکیل شدند،  که در شاهنامه فردوسی،  ایران و روم و توران،  گفته شده است،  و در داستان های ایرانی از شنگل و منگل و انگل،  نام برده شده،  که در داستان های ایرانی نوشته ام.

   ــ  شنگل = زاده خورشید = انسان = انشان = انزان.  انزان می تواند هر جای ایران باشد،  بیشتر وقتی یک طایفه انشانی یا انزانی،  در سرزمینی قرار می گیرد،  که از زیر مجموعه دو قوم دیگر باشند،  به آن جا انزان می گویند.

   ــ  ان با تغییر آوا  end شده است،  به حروف الفبای تمدن جی مراجعه شود.

   پرسش 582:  سلام،  ِمن به تاریخ ایران خیلی علاقه دارم می شه کمک کنید بدونم ملت ایران چه در  قدیم (باستان) و چه امروز چه نقطه ضعفهائی دارند؟ بیشتر نقطه ضعفهای  فرهنگی مد نظر دارم؟؟؟  من یک جائی می خوندم فرهنگ دو پایه اساسی داره:  دین و زبان، می شه توضیح بدین زبان ما که فارسی کامل نیست، دین هم که ایرانی  نیست،  تکلیف ما با تناقض تاریخ و فرهنگ چی می شه؟؟؟

   پاسخ انوش راوید:  هیچ تناقصی در کار نیست،  رشد و تکامل تاریخ تمدن همچنان بخوبی ادامه داشته و دارد،  زبان فارسی،  همان دری یا داریوشی است،  و دین اسلام نیز دست آورد تکامل تاریخ تمدن ایران است.  نقطه ضعفها و قوتها،  شاخص تعیین دارد،  که تحقیق و تحلیل آن زمان بر است،  و استادی می خواهد.  درصورتیکه علاقه و یا گرایش شما یکی از زیر مجموعه های علم جغرافیا ـ تاریخ است،  بمنظور آگاهی بیشتر،  مطالعه و پیگیری وبلاگ و لینک های آنرا پیشنهاد می کنم.

   ــ  فارسی = فا =  فر، بزرگی، شکوه + رسی = رستن و روئیدن،  فارسی = زبان رستن و روئیدن شکوه و بزرگی.  به دروغ گفته اند:  چون اعراب نمی توانستند پ را تلفظ کنند،  بجای آن ف می گفتند،  بنابر این پارسی شد فارسی.  درصورتیکه پارس = پر + سر = پرسر،  مشروح در معنی نام شهرها و روستاهای ایران.

   عکس هایی گچبری هایی از الهه ها،  میترا، ماه و خورشید،  مشروح در تاریخ الهه های ایران، عکس شماره 4028.

كليك كنيد:  تمدن جالب آریایی

كليك كنيد:  زیارتگاه های تاریخی ایران

كليك كنيد:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

سبز=  جنگل های شمال ایران،  سفید=  آسمان شفاف مرکز ایران،  قرمز=  سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 42
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 4318 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 42

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   نظر و پرسش 590:  ببخشید استاد امکانات اینترنتی من بسیار محدود هستش سرعت نتم بی نهایت افت کرده بنده رو ببخشید اگه مشکلاتی در ارتباطم با حضرت عالی هست شرمندم.  خیلی مایلم نظر شخصی و قلبی حضرت عالی رو درمورد ماهیت ادیان و مذاهب بدونم!  سالهاست که دارم در مورد نحوه ی پیدایش ادیان تحقیق می کنم و دنبال جواب منطقی و صحیح میگردم به دور از خرافات و اون چیزایی که تا به حال به صورت مورثی به من و شما منتقل و یا بهتر بگم خورانده شده.  چراهای زیادی هست که ذهن منو به خودش مشغول کرده که بابتش سفرهای زیادی به شهرهای مختلف کشور داشتم مثل قم مشهد و ملاقات با آیت الا های صاحب نظر و مراجع بزرگی که جواب درستی نتونستن بم بدن تا جایی که یکی از این بزرگان خیلی دوستانه و بالبخندی پر معنا بهم گفت: تا اینجا اومدی، واسه آرامش خودت بهتره برگردی همون کاری رو انجام بده که قلبت میگه از هیچ مرجع و عالمی هم لازم نیست پیروی کنی... و در آخر این شعرو برام خوند رهی جز مسجد و میخانه میجویم ، که می بینم/گروهی خودپرست اینجا و جمعی بت پرست آنجا!

پاسخ انوش راوید:  هر دوره از تاریخ تمدن در هر ساختار تاریخی اجتماع،  مردم به نوعی اندیشه داشتند،  که با بررسی آنها،  می توان رشد و تکامل تاریخ تمدن را دانست.  در ابتدای تمدن یعنی هزاره های اول تا سوم خورشیدی ایرانی،  مردم طبیعت گرا بودند،  و به عبادت و شکر گزاری به طبیعت مانند خورشید و ماه و آب و خاک و... می پرداختند.  با افزایش جمعیت و نیاز به انبار کردن غذا،  طبقات اجتماعی هم پدید آمد،  این طبقات اجتماعی در شکل شاه و روحانیون و سربازان و کشاورزان و کارگران،  ظاهر شدند.  طبقات اجتماعی برای ادامه بود و باش خودشان ترفند هایی بکار می بردند،  شاه ها با ایجاد تضاد با شاه بغل دستی،  روحانیون با ایجاد مراسم دینی،  سربازان با ایجاد جنگ،  کارگران و کشاورزان با به سادگی زدن خودشان،  ادامه زندگی می دادند.

      طبقات اجتماعی در هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع متفاوت بود،  و دیدگاه مردم نیز تفاوت می کرد.  در ادامه تاریخ تمدن بمنظور اداره امور در شرایط ایجاد شده رشد و تکامل،  اقلیت بالا دست جامعه،  بمنظور اداره امور،  دین های مختلف در جغرافیای تحت نفوذ خودشان ایجاد کردند،  و به نابود کردن مخالفان یا در واقع افرادی،  که رشد و تکامل را در روش های دیگری می جستند پرداختند.  تا اینکه در ادامه رشد و تکامل چند دین پیروز و موفق بیرون آمدند،  و چندین مذهب گوناگون پاشنه هر دین شدند.  در هر صورت امروز با وجود اینترنت و رشد و تکامل فکری بصورت مضاعف،  عده ای به این فکر افتاده اند،  که در زیر بصورت پاسخ مطرح می کنم:

   پرسش از عموم:  آیا رشد و تکامل تاریخ تمدن،  در 5 هزار سال گذشته،  درست بوده یا می توانسته راه دیگری هم داشته باشد؟،  تذکرــ  بمنظور پاسخ ذات بشر را هم در نظر بگیرید.

   عکس آب انبار های تاریخی در یک روستای ایران مرکزی  حدود 1350 خورشیدی،  ساختمان هایی که دیگر ساخته نمی شوند،  و اندک باقی مانده آنها در حال ویرانی است،  ایکاش جوانان باذوق ایرانی در هر شهر و دیار،  اینگونه آثار را منبع درآمد اکو توریسم کنند،  جهت اطلاع از ایجاد درآمد اکو توریسم به اینجا مراجعه نمایید،  عکس شماره 1254.

   پرسش 591:  با سلام در نوشته های شما خواندم که (مان) به معنی خاندان است. آیا توجه کردین که چرا به کشور ژرمنی ، آلمان میگوییم؟! آل= خاندان،  مان=؟،  آلمان= خاندان مان،  احتمالا یکی از خاندانان کرد باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  آلمان از دیدگاه روم باستان،  از طوایف واندال تشکیل شده،  و اینها را مان دال یا آل مان (خاندان مان دال) می نامیدند،  وان = وان = محل جمع شدن آب،  مانند وان حمام،  وان در ترکیه + دال =  کوچک یا باریک.  واندالها از وان کوچک بودند،  که به اروپا رفتند،  و در مسیر حرکت پنج قرنه خودشان تغییراتی کردند.  وقتی به شمال ایتالیا یا جنوب آلمان رسیدند،  برابر با زمان قدرت روم بود،  که با آنها درگیر شدند،  این درگیریها بخش هایی از آنها را بشمال آلمان کشاند،  که خود بخود باعث ترکیب مضاعف آنها با دیگر طوایف شد،  که یکی دو هزاره قبل از آنها،  از ایران به آنجا رفته بودند.

      علت اینکه دو واژه با تقریباً یک معنی در یک اسم آمده است،  دلیل بر تغییر و به م در گویش آن زمان روم می باشد.  جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید:  بربرها،  واندالها،  وندالها،  گوتها،  تاریخ آلمان،  تاریخ روم.  در ضمن مطالعه مطالب جستجو شده،  دروغ های تاریخ را در نظر داشته باشید،  که غربیها سعی کرده اند،  همه تاریخ را یکسویه و به گونه ای بنویسند،  تا نام ملت های قاره کهن را از تاریخ اروپا حذف کنند،  یا وحشی و بی تمدن قلمداد نمایند.

      ژرمن نیز همان کرمن یا کرمان است،  کرمن نیز کورمن است،  من همان یمن، یومن، یونان، در محل استان های جنوب کشور عراق بود،  پس از گرم شدن هوا بعد آغاز پایان آخرین دوران یخبندان در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  بخش هایی از سریز مردم،  از جنوب و سواحل خلیج فارس به شمال رفتند،  و کوهستان های شمالی را کوه من یا کور من یا کرمان نامیدند،  یعنی من کوهستان.  مردم ایران،  اولین مردم زمان تمدن در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  از سه بخش عمده تشکیل می شدند،  من گلها  (در انتهای خلیج فارس)،  شن گلها (در میانه خلیج فارس)، ان گلها (در ابتدا و دهانه خلیج فارس)،  جهت اطلاع بیشتر به داستان های تاریخی ایران بروید.

      لازم به یاد آوریست،  از آنجا که دروغ در تاریخ زیاد نوشته اند،  تخریب روم باستان را بدست وندالها می گویند و نوشته اند،  درصورتیکه این دروغ است.  بلکه وجود وندالها و گوتها تمدن جدید را به اروپا برده،  و آن آغاز اومانیسم ضد شاه خدایی بود.  دروغ گویان با سوء استفاده از این دروغ تاریخی،  بیماری تخریب اجتماعی را وندالیسم نام نهاده اند،  امیدوارم جوانان باهوش ایران نسبت به این دروغها عکس العمل نشان دهند،  و نسبت به افشای دروغ های تاریخی هر چه بیشتر اقدام کنند.

   عکس تاریخی از سیاه چادر یا گوت،  در جاده هراز حدود 1310 خورشیدی،   گوت = چادر سیاه،  یا عشایر چادر سیاه ایرانی،  عکس شماره 1225.

 آنا تومروس ملکه روس

     در چند پست از ما پرسیده اند،  آیا تومروس آنا (یا آنا تومروس)  ملکه ترکهاست؟  بدین منظور سری به اینترنت زدم،  تا ببینم علت این پرسش تکراری در یک زمان چیست؟  دیدم در تعدادی وبلاگ،  یک متن را از روی یکدیگر کپی کرده اند،  و ناخواسته عده ای جوان ایرانی دارند تاریخ خودشان را زیر سئوال و درهمی می برند.  در این متن کپی پیس شده،  هیچ منبعی ذکر نشده،  و فقط بقصد خاص مطرح شده است.  این متن بی سند و مدرک،  در ادامه فرمان ضد کوروش استعمار و امپریالیسم است،  که از همه طرف بی عدد انیرانی شنیده می شود،  منجمله،  تعدادی کمونیست معلوم حال،  تعدادی بنیادگرای مختلف،  تعدادی تجزیه طلب بی برنامه،  و شاید تعدادی اندک دیگر.

   ریشه یابی آناتومروس ــ  هر شخص نامی دارد و هر نام معنی،  و هر معنی ریشه یابی دارد،  درصورتیکه معنی و ریشه یابی نام خود را نمی دانید،  درباره آن تحقیق نمایید یا در نظر ها بنویسید،  تا ما نیز توضیحی دهیم.   آنا =  (آ = حرف اول الفبا،  یا اولین + ن = نا = نان = برکت)،  آنا = اولین برکت یا ملکه و زن.

   توم =  نوعی خاک یا زمین،  بر وزن انواع خاک و زمین مانند:  تون، تور، توس، توت، توپ.

   روس =  اوس = بالا، رئیس،  همان سرزمین روس،  یعنی سرزمین بالا.

   آناتومروس =  بانوی سرزمین بالا.  یا ملکه سرزمین روس.

      در بعضی از وب ها،  آناتومروس را آناتومریش نوشته اند،  روس = بالا = رئیس = اوس = ریش= با آوا های مختلف در گویش های مختلف،  ولی همه به یک معنی است.  روس ها یعنی مردم سرزمین بالا در تاریخ با هخامنشیان تا ساسانیان درگیر بودند،  بخش هایی از آنها با گرمتر شدن هوا در هزاره های سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  به شمال رانده شده یا رفتند،  و نام سرزمین بالا یا روس هم با خودشان بردند.

      جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود.  در معنی نام آناتومروس صحبتی از ترک و فارس و... نیست،  فقط با ترکیب حروف الفبای تمدن جی است.

   ـــــ  متن بدون سند و مدرک که تعدادی وبلاگ،  از روی یکدیگر کپی پیس کرده اند،  در زیر:

تومروس آنا،  ملکه آذربایجان و کشته شدن کوروش به دست وی

   از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند،  سُکاها می باشند،  که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند.  ملکه سُکاها بنام تومروس، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ،  به کوروش فرستاده است می گوید:  ای ملک به تو نصیحت می کنم،  که دست از این کار برداری،  زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی،  به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش،  و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم.  افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد،  زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست…  ای خونخوار سیری ناپذیر،  که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای و او را با نیرنگ به اسارت خویش درآورده ای،  بر خود مبال،  زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده.  با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم.  پندم را بپذیر و او را رها کن و خود را تسلیم نمای  بی آن که زیان ببینی و از آذربایجان بزرگ  دور شو.  اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند،  که هر اندازه تشنة خون باشی،  از خون سیرت خواهم کرد.

   تومروس پس از این دو پیام،  تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد،  جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد،  و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد.  آنگاه تومروس سر کوروش را برید،  آنرا در خمره پرخونی فرو برد و گفت:  آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی...

   کوروش پس از فتح بابل،  بر آن شد ماساژت (آذربایجان)  را نیز مغلوب کند،  ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراکس (آراز) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها (آذربایجانی ها) بسیار ماجراجو بودند.  حمله به ماساژت ها (آذربایجان) زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها (آذربایجانیها) فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس) بود بر آنها حکومت می کرد.  کوروش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد.  تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است،  بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند،  به کوروش پاسخ منفی داد.  وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد.  تومروس برای کوروش پیغام فرستاد،  که به سرزمین خود باز گردد،  و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند.  ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خود،  به این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس،  با آنان روبرو شود.  در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند،  تومرس از کوروش درخواست کرد،  که به صورت مسالمت آمیز پسرش را آزاد کند،  ولی او پسرش کشت.  لذا تومروس پس از آن،  نیرو های جنگجوی آذربایجانی را گرد آورد،  و به مقابله با کوروش فرستاد.  دراین کشتار،  ابتدا طرفین از دور،  با تیر و کمان با یکدیگر به نبرد پرداختند،  تا کاملا به یکدیگر نزدیک شوند.  وقتی که طرفین زمان درازی با یکدیگر جنگیدند،  بیشتر نیرو های کوروش فرار اختیار کردند،  در پایان این جنگ ماساژت ها (آذربایجانی ها) پیروز شدند.  بخش عظیمی از سپاه کوروش نابود شد،  و در حین این جنگ کوروش نیز پس از 29 سال سلطنت کشته شد.  تومروس مَشکی را پر از خون انسانها کرد،  و از میان اجساد کشته شدگان پارسی،  جسد کوروش را توسط سگی که بر سر جنازه اش پرسه کنان پارس می کرد،  یافت و دستور داد تشتی را پر از خون کرده  و سر کوروش را در این تشت بیاندازند،  و با لحنی سرزنش و تحقیرآمیز چنین گفت:  تو پسرم را از من گرفتی،  من هنوز زنده ام و بر تو پیروز شدم.  حالا تو را از خونخواری سیرمی کنم. مرگ کوروش را در سال 529 پیش از میلاد می دانند.

ـــــــــــــــ پایان متن ـــــــــــــــــــ

      در نام آناتومروس براحتی مشخص است،  که ملکه روس ها است،  زیرا هنوز آنا در اسامی روسی است،  و خود روس نیز در این نام،  بوضوح نشان دهند جایگاه سرزمینی آن ملکه است.  در آن زمان ترک و پارس و کرد و...،  در معنی امروزی وجود نداشتند.  این عزیزان بخشی از تاریخ روس را بجای تاریخ خود نوشته اند،  و کوروش که 50 درصد مدی یا مادی یا همان اجداد ترک و کرد امروزی است را غریبه،  و یک روس را خودی دانسته اند.  از این عده هم وطن خواهش می کنم،  دقت نمایند و براحتی در دام ترفند امپریالیسم نیفتاند.

   ریشه یابی ماساگت ــ  ما = مد = ماد + سا = آسمان + گت یا ژت = بزرگ،  ماساگت در کل به معنی آسمان بزرگ ماد است،  در وجه و معنی کلمه ماد هیچ قوم و طایفه خاص وجود ندارد.  ماد یا مد به معنی گسترش دهنده است،  و به روحانیون گفته می شد،  مانند پارس یا پرسر،  که روحانیون بودند نه قوم و ملت،  و در میان روحانیون می توانسته از هر طایفه وجود داشته باشند.  توجه نمایید گت با گوت تفاوت دارد،  گوت یعنی اقوام عشایر چادر سیاه ایرانی،  جهت اطلاع به تاریخ ایل های ایران بروید.

عکس غل و زنجیر حمل برده در دوره استعمار،  عکس شماره 1214.

 كليك كنيد:  تمدن کهن آتلانتیس

كليك كنيد:  تاریخ کوچ نشینی در ایران

كليك كنيد:  تاریخ مهاجرت در ایران و جهان

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 43
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 4000 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 43

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   ــ  تمامی نظر در متن یک نامه رسیده به ایمیل انوش راوید در زیر:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   نظر 592 ــ  با سلام دوست عزیزم

من نیز مثل شما از بی در پیکر بودن نوشته های تاریخی در مورد کشور خود و حتی کشورهای دیگر ناراحت بودم چون مطالبی مشاهده می کردم که دور از عقلانیت و منطق بشری بود تا اینکه در موقع جستجو در مورد دروغ ها  در جستجوگر گوژلی  به وبلاگ شما برخورد کردم مطالب  وبلاگ شما برایم دلنشین بود  چون گفتمان تازه ای در مورد تاریخ بود و اگر این فکر شما در جامعه گسترش یابد و مردم بدانند که  به هر نوشته در مورد گذشته نباید اعتماد کرد آن وقت است که حماقت های بشری دوباره تکرار نخواهد شد و بشر از برهم نهی دانسته های خود کاخ بزرگ زندگی علمی  را بنیان خواهند گذاشت  و دیگر هیچ دروغگویی  با دروغهای خود مردم را فریب نخواهد داد  و تاریخ دیگر تکرار نخواهد شد  چون این تکرار تاریخ  باعث حماقت  بیشتر بشر خواهد شد.

دوست عزیز رشته تخصصی من تاریخ نیست رشته تخصصی من فیزیک است  ولی به این نتیجه رسیده ام که گذشته مردم برایشان خیلی مهم است وزندگی با باورهای گذشته پایه گذاری می شود حالا اگر کسی بخواهد تاریخ گذشته یک کشور را عوضی بنویسد بدون  اینکه مردم متوجه بشوند آنوقت چه بر سر ملت آن کشور خواهد آمد. در واقع ملت آن کشور هویت خود را از دست خواهد داد  و بازیچه این و آن خواهد شد.

آنچه از خواندن وبلاگ شما متوجه شدم این است که حمله های اسکندر و اعراب و مغول دروغ بوده و فقط یک نوع جابجایی قدرت  در داخل با توجه به باور های مردم که سازنده این باورها همان سردمداران دینی آن زمان بودند بوده است 

و در واقع یکی از پایه های حکومت همان طبقه روحانیان بوده است و اگر اختلاف بین حاکم و این طبقه بوجود می آمد و یا کسی ادعای دین جدید می کرد جامعه دچار تنش می شد و تغییر و تحولی در ان جامعه بوجود می آمد و احتمالا در اثر تنش داخلی اغتشاشاتی هم در مرز بندی جغرافیای هم صورت می گرفت.

از هر نظر  که بنگریم حمله اعراب یک داستان ساختگی است در واقع این مرحله از تاریخ  دین زرتشت در مقابل ادیان مانند مانوی و مزدکی  قدرت خود را از دست می دهد و شاه که خود زرتشتی است ولی سرداران وهمچنین حاکمان محلی منصوب شاه  دیگر زیاد ملزم به دین زرتشت نیستند  در واقع روحانیان زرتشتی دیگر قدرت انقیاد توده ها را از دست داده اند ونمی توانند مردم را در مقابل گفته های شاه به تسلیم وادارند از طرفی  مذاهب چون مانی ومزدکی یک نوع تساهل و تعامل در زندگی توده مردم خواستار هستند به تبلیغات خود ادامه می دهند تا اینکه این مذاهب جدید زبان جدید دینی غیر از زبان دینی زرتشتی به نام زبان اربی (عربی) بوجود می آورند و دینی جدید که ملغمه ای از دین های زرتشتی مسیحی و یهودی و مانی و مزدکی بوجود می آورند که دین زرتشتی در مقابل این دین جدید توان مقابله ندارد چون دین زرتشتی  پیروان خود را به انجام مراسم های سخت مجبور می کرد  و مردم به سوی دین جدید که مراسم  نسبتا ساده ای داشتند روی می آوردند.

در اینجا است که ریشه اصلی داستان حمله اعراب به  ایران ساخته می شود زرتشیان مشکل اصلی خود را فرافکنی می کنند به جای اینکه عقب نشینی خود را اعلام نمایند و شکست خود را قبول نمایند علت این شکست را نتیجه حمله   بیگانگانی که وجود خارجی ندارد نسبت می دهند و اسم آن را حمله اعراب می گذارند  درصورتی که در آن زمان قومی یا کشوری به این نام وجود نداشت مسئله حمله اعراب به ایران به مانند حمله تاجیکستان به کشور فرانسه است که تاجیکها به فرانسه حمله کنند و آنجا را پایتخت خود قرار دهند و آب هم از آب تکان نخورد و همه مردم آنجا دین مردم تاجیک را قبول کنند و هر کس نسل تاجیکی داشته باشد بشود آقای بالا سر مردم فرانسه.

در بیشتر  داستانهای حملات تاریخی بزرگنمایی صورت گرفته  دلیل  این امر هم به خاطر بزرگ و قدرتمند نشان دادن حاکمان بوده است تا حاکم جدید در دید توده ها فوق بشری جلوه داده شود شرح یک واقعه کوچک مرزی به صورت حمله و کشور گشایی بزرگ تبدیل می شود.

دوست عزیزم  با توجه نوشته های شما در رابطه با تاریخ  مطالب بالا را نتیجه گرفتم و احتمالا نتیجه گیری های من از نظرات خوب شما درست نباشد چون رشته تخصصی من نیست ولی من به عنوان یک ایرانی و یک انسان عادل معتقدم که باید گذشته های ما به طریق علمی تحلیل شود و هیچ ملتی به علت بی هویتی مورد هجوم  استکبار جهانی قرار نگیرد و ملت ها حق دارند در تعامل سازنده با یکدیگر به دور از هرگونه تعدی و تجاوز در کنار هم زندگی کنند و برتری  جویی  در دین و مذهب و نژاد و قبیله به زباله دانی تاریخ سپرده شود.  دوست عزیز این نوشته  می تواند باب گفتگوی دوستانه بین من و شما باشد.  امیدوارم (ش)

ــــــــــــــــــــــــــــــ پایان متن ایمیل  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بمنظور یاری و حس ایرانی،  ضمن حفظ توانایی تخصصی و حرفه ای در گرایش خودتان،  در وقت اضافه و بمنظور مطالعات عمومی تاریخی و جغرافیایی،  ملی و مردمی،  می توانید:

  1 ــ  وبلاگی باز کنید،  و مطالب وبلاگ ما را در آن کپی پیس نمایید،  و نوشته های مورد نظر خودتان را نیز در آن پست کنید،  و آنرا در اینترنت و فیسبوک و دوستان معرفی نمایید.

  2 ــ  وبلاگ ما را در همه جا معرفی کنید،  و از جوانان باهوش بخواهید بخوانند،  و جهت پیشبرد اهداف ایرانی،  پرسش های تخصصی مربوط به آن نمایند.

  3 ــ  تا می توانید مطالعه و تحقیق نمایید،  و تخصص خود را بالا ببرید،  تا در آن صورت بتوانید بیش از پیش به ایران و ایرانی خدمت نمایید.

   پرسش 953:  درباره شنگول و منگول و انگول بیشتر توضیح دهید برای خیلی جالب بود؟

   پاسخ انوش راوید:  برای من هم خیلی جالب بود،  که این نظریه کوچک تاریخی،  خیلی موافق و مخالف داشت،  فقط یک خواهش از عزیزان دارم،  درباره نظر و دیدگاه خود سعی کنید بیشتر توضیح بنویسید،  و از مخالفان هم تقاضا دارم،  علت مخالفت خود را بنویسند،  و توضیح تشریحی دهند،  نه اینکه مانند یکی دو مخالف که چند حرف زشت در شأن خودشان می گویند.

      از نظر دیدگاه من،  نقشه زیر نشان دهنده اولین پیدایش تمدن در بعد از پایان آخرین دوران یخبندان است،  در اینباره به لینکها و مطالب وبلاگ بروید و پی گیری کنید.

     نقشه خلیج فارس در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  در بخش دهانه خلیج فارس مردم دریانودری بودند،  که تا انگلستان رفتند و استون هنچ را بنا کردند،  انگلها،  در آنجا انگلو ساکسون گفته شدند،  ان = اند = انتها،  انگلستان = انگل استان یا انگلند = انگل لند،  لند = لن= تکه+ د= دنیا.  در میانه خلیج فارس شنها یا همان سینها بودند،  شن به معنی در نیمه بودن،  مانند شناور (شن + آور)،  اینها مردم انشان یا انسان هستند،  که در بیشتر ایران و کشور هندوستان پراکنده شدند،  در شاهنامه فردوسی نوشته شده است،  شنگ (شن+ گ = شن بزرگ) پادشاه هند ایران،  به یاری افراسیاب شتافت.  در منتهای خلیج فارس منها بودند،  من یا منتها (من+ ته)  تشکیل شده از چهار چارک در سواحل خلیج فارس،  من،  یمن و یومن و یونان شد.  در باره هر یک از این معانی و  گروه ها در وبلاگ توضیح های پراکنده نوشته ام،  بزودی با گرد آوری اسناد و مدارک بیشتر،  همه را در یک پست می نویسم.

   پرسش 594:  باسلام. میخاستم بدانم چرا به ایرانیان عجم میگویند. من تمام مطالب وبلاگ شما را خوانده ام ولی باز سوالاتی دارم. پس اینجوری ما باید به واقعی بودن خیلی از جریانات مربوط به ایران شک کنیم.

   پاسخ انوش راوید:  در وبلاگ چند بار توضیح نوشته ام،  عجم =  ع یا ا = پائین آمده، تولید شده، مربوط به.. + جم = جمشید،  عجم = فرزند جمشید.  درباره ا،  فرهنگ لغات را باز کنید و متوجه معنی آن در واژه ها شوید.  ا ضمن ترکیب با واژه های زبان های ایرانی،  معنی و ریشه یابی ایرانی دارد،  ولی به اشتباه می گویند آن واژه عربی است،  در صورتیکه خود ارب = ا + رب = فرزند رب.

      جمشید = جم + شید = حرارت و گرمی و عشق.  عجم یعنی فرزند جم،  ایرانیان فرزندان جم از تمدن کهن جی هستند.

كليك كنيد:  تاریخ تاکتیک در ایران

كليك كنيد:  سفرنامه های تاریخی انوش

كليك كنيد:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 44
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 4304 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 44

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   عکس سکه طلای 2500 ساله بجا مانده از سلسله هخامنشیان،  با نقش یورش شیر به گاو،  محل نگهداری موزه هنر متروپلیتن نیویورک،  5565.

   پرسش 597:  با سلام خدمت انوش راوید . این گفته باید اشتباه باشد پس نظر شما درمورد این متن (خیانت نیز چنان بود که در کنار فرات، یک جا، گروهی از دهقانان جسر ساختند تا سپاه ابوعبیده به خاک ایران بتازد، و شهر شوشتر را یکی از بزرگان شهر به خیانت تسلیم عرب کرد و هرمزان حاکم آن، بر سر این خیانت به اسارت رفت. در ولایاتی مانند: ری، قومس، اصفهان، جرجان و طبرستان، مردم جزیه را می پذیرفتند اما به جنگ آهنگ نداشتند و سببش آن بود که از بس دولت ساسانی دچار بیدادی و پریشانی بود کس به دفاع از آن علاقه ای و رغبتی نداشت. ترس و وحشت از دژخیمی و وحشی گری عرب بی رحمی و شقاوت در کشتار خود وحشتی سخت در دل مردم ایجاد کرده بود از علل سقوط سریع حکومت ساسانیان، نزدیک بودن پایتخت آن دولت به جزیره العرب و سهولت دستیابی اعراب بر آن شهر با شکوه بود. یکی دیگر از اسباب این سقوط خیانت بعضی از سرداران و بزرگان ایران به شاه مملکت بود. بنا بر نوشته ی بلاذری، در جنگ قادسیه چهار هزار تن از ایرانیان تحت فرماندهی دیلم راه خیانت در پیش گرفته بی آنکه وارد جنگ گردند، تسلیم تازیان شدند. از جمله بزرگانی که تا پای جان در برابر تازیان ایستاد و دلاورانه جنگید رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بود که بدست سعد بن ابی وقاص کشته شد و پس از کشته شدن وی ایرانیان راه گریز در پیش گرفتند که سیاه اسواری ، با عده ای از یارانش که همه از بزرگان سپاه یزدگرد بودند چون کر و فر تازیان بدیدند و از یزدگرد نومید شدند به آیین مسلمانی گرویدند و حتا در بسط و نشر اسلام نیز اهتمام کردند.  همین نومیدیها و ناخرسندیها بود که عربان را در جنگ ساسانیان پیروزی داد. در واقع این فتح نهاوند در آن روزگاران پیروزی بزرگ برای اعراب بود و سقوط شکست برای ایرانیان)......این متن چه معنی دارد. منتظر جواب هستم. با تشکر

   پاسخ انوش راوید:   بارها به اینگونه پرسش ها پاسخ داده ام،  مراجعه شود به پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران.  پرت و پلا های بدون داشتن تحلیل در قوانین و فاکتور های تاریخی و تاریخ اجتماعی زیاد گفته و نوشته اند،  و از روی یکدیگر کپی کرده اند،  خود شما در صورتیکه علاقمند به بخشی از گرایش تاریخ هستید،  سعی نمایید تخصصی با تاریخ برخورد کنید،  بدین منظور مطالعه و پیگیر وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

تازیان همان تاجیکان هستند،  و آنها عرب عربی نبودند،  جهت اطلاع به معنی نام شهرها و روستا های ایران بروید.  جهت معنی نام سعد ابن وقاص به تاریخ زبان عربی بروید.

   پرسش 598:  خواستم برای اطلاع عموم روشن کنید که با از هم پاشیدن شبکه قدرت حکومتی ساسانی و تشکیل دیلم خود مختار،  دیلم کجای نقشه قرار دارد؟  و آیا میتوان گفت که با توجه به نفوذ ترکان عباسی در اینده، ایران منهای غرب آن پس از از هم پاشیدن ساسانی،  بزودی در دست سلطه قدرت ترکان قرار گرفت؟

   پاسخ انوش راوید:  تا آنجا که من از نوشته های موجود می دانم،  دیلم از انبار در شمال عراق کنونی تا دیلم کنونی ایران یعنی در ارتفاعات زاگرس شمالی و البرز غربی بوده است.  در این باره و حقیقت و دروغ آن،  باید تحقیقات زمان بر کنم،  پاسخ مناسب تر بزودی.

      مشکل من با تمام تاریخ نویسها در یک موضوع اساسی است،  و آنهم ساختار های تاریخی اجتماع است،  تمام تاریخ نویسها از گذشته های دور تاکنون،  تاریخ و تاریخ تمدن را بدون در نظر گرفتن دوران تمدنی آن نوشته اند،  آنها هر دوره تاریخ را مانند دوره خودشان تصور کرده،  و بتصویر کشیده اند،  که این به هیچ عنوان علمی نیست،  یعنی تاریخ نویسی علمی نمی باشد،  بلکه آنها بنا به تصورات خودشان،  تاریخ را بتصویر کشیده اند،  نه اینکه علمی بنویسند.

      در پست های مربوطه نوشته ام،  شاهنشاهی ساسانیان،  ادامه تمدنی دوران شاه خدایی سلسله هخامنشیان بود،  و آنها دائم با قبایل درگیری داشتند.  در ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن،  قبایل پیروز شدند،  و شاه خدایی برای همیشه از تاریخ رفت،  ساسانیان آخرین مرحله و بازمانده کهن از دوران شاه خدایی بودند.  پیروزی ساختار قبایلی جدید،  نه بر اساس شرطه و شروط اسلام بود،  بلکه بر پایه تمدن جدید در تاریخ بود،  و آنهم سازمان قبیله ای دینی به میدان آمد.  بعد از اسلام دوران سازمان قبیله ای اشکانی،  که درگیری دائم با ساسانیان داشت،  به سازمان قبیله ای دینی ارتقاء تمدنی پیدا کرد،  و به همین جهت براحتی وارد تمدن جدید شد،  که تا دوران حکومت صفویه ادامه داشت.

      در دوران تمدن سازمان قبیله ای دینی،  هیچ یک از قبایل حکومت مطلق و برتری مانند دوران شاه خدایی نداشتند،  بسیاری از آنها با یکدیگر بر سر موضوعاتی اختلاف و حتی جنگ می کردند،  ولی در کل صلح و آرامش و دمکراسی آن دوران بر قاره کهن حاکم بود،  و در این دوران بیشترین اندیشمندان و دانشمندان به جهان عرضه شدند،  که پایه گذار علوم و دانش ها بودند.  فردوسی و حافظ و سعدی و ابوریحان و... همه را ز آن دوران داریم.  باید توجه کنید،  بسیاری از پرت و پلا هایی،  که بجای تاریخ بخورد ملتها و بویژه جوانان داده اند،  کار و برنامه استعماری است.

      دیلم = دی + لم = (دی = روز + لم = آرامش).  هنوز این روز های آرامش در این کوهستانها وجود دارد،  این کوهستانها مردان بزرگ و دلاوران بنامی به تاریخ داده اند.  چه خوبست جوانان باهوش دیار های مختلف ایران،  نسبت به معرفی روستا های تاریخی خودشان کار کنند،  بویژه با ایجاد خانه های بوم گردی و اکوتوریسم مانند در اینجا که خیلی مهم است اقدام کنند.  در ضمن از سلطه ای که گفته اید،  با ذکر تاریخ و منابع،  پرسش را تخصصی بفرمایید،  تا بتوانم توضیح موردی بدهم.

کلیک کنید:  نمونه خانه بوم گردی در ایران

   پرسش 599:  شما در مقاله شب یلدا یا یلدای مهر معنی یلدا را چیز دیگری نوشتید لطفاً بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  تاکنون از یلدا به معنی تولد به زبان های سریانی و آرامی و قبطی و... شنیده ایم،  که هیچ کدام دارای ریشه یابی نبوده و نیستند.  تا قبل از حروف الفبای تمدن کهن جی،  من نیز چندان دنبال ریشه یابی نبودم،  و هر پلات و پلایی را یا ندانسته یا ناچار می پذیرفتنم.  اما در نهایت با این وبلاگ و کشف تمدن کهن جی،  ما دیگر مطالب و گفته و نوشته ها را کاملاً ریشه یابی می کنیم،  و به راحتی و چشم و گوش بسته نمی پذیرم،  چه بسا بسیاری از آنها ممکن است پرت و پلا باشند، همانگونه که تاکنون در این وبلاگ به آنها پرداخته ایم و افشا کرده ایم.

      شب طولانی و بلند هیچ ربطی به معنی تولد ندارد،  بلکه این شب،  شب تولد و زایش خورشید است،  که بانوی گرامی پرنیان حامد در اینباره توضیح داده اند.  سادگی و باور کردن پرت و پلا های غریبه ها تا کی؟

  ریشه یابی یلدا ــ  یل = قوی، بزرگ + دا = بلند،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام های شهرها و روستاهای ایران مراجعه کنید.

      یل = پهلوان، قوی،  که تشکیل شد از ی حرف آخر حروف الفبا،  که قوی تر از همه است،  و در آخر قرار گرفته + ل = کشنده و دارند،  با نگاهی به فرهنگ لغت فارسی،  براحتی متوجه می شوید،  ل کشنده یک چیز است،  مانند کل که ل کشنده ک است،  و ک K شاخ های کل است،  همین روستایی که من زندگی می کنم،  جل است،  ل کشنده و دارانده ج است،  و ج در معنی با ل جلال است.  نیل،  ل کشنده و دارنده نی،  نی که نیاز و نیا و نیک و نیر و... را در خود دارد.  دا نیز به معنی بلند است،  مانند دارا یعنی دارنده بلندی،  دار به معنی درخت و غیره.

      یکبار دیگر خاطر نشان نمایم با کشف تمدن کهن جی،  و چند کتیبه آن،  برایمان مشخص شده است،  که پیدایش زبان و تمدن از این منطقه بوده است.  بدین منظور و جهت اطلاعات بیشتر به صفحات:  معنی نام شهرها و روستا های ایران،  و الفبای تمدن جی و... بروید.  جوانان با هوش ایران،  هوشیار باشید،  و اغفال ترفندها و تاریخ نویسی های غریبه نشوید،  آنها طی یکی دو قرن گذشته دارند تمام تاریخ و آثار ما را می دزدند و می برند،  نگذارید تاریخ و تاریخ اجتماعی شما به یغما رود،  و به نام های متفرق سریانی و آرامی و مصری و غیره گفته شود.

کلیک کنید: شب تولد مهر یا شب یلدا

   نظر 600:  جناب استاد خواهش میکنم، یک پست در زمینه ی کتیبه ها و تندیس های بزرگ و کوچکه به جا مانده از دوران اشکانی و ساسانی ،که به زبان یونانی و مجسمه هایی با ظاهر مردان و زنان و الهه های یونانی هستند، در وبلاگ یا سایت بگذارید. چون که مثلن اگر شخصی یکبار به موزه ایران باستان رفته باشد، کتیبه ها و مجسمه های یونی +آنی را که کم هم نیستند را هم دیده است و درست است که شما درباره آن ها کمی توضیح داده اید، ولی بنده به عنوان یک مخاطب نوعی که سالها است ذهنم با دروغ ها انباشته شده، برای درک و پذیرش واقعیت ها به توضیحات و مدارک بیشتری نیاز دارم، درین باره، که البته اگر یک صفحه از وبلاگ یا سایت را بطور کامل به این موضوع اختصاص بدهید اثر بخشی بهتر و بیشتری خواهد داشت. ممنونم

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز،  چشم حتماً،  تندرست و پیروز باشید.

   پرسش 601:  چرا این همه واژه مغولی و ترکی در زبان فارسی وجود دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  مغول های مغ استان (دامغان= جایگان مغان) که از این استان به چین استان (کاشان) حمله کردند و سپس بغداد را گرفتند،  با طوایف مغول که در کشور مغولستان زندگی می کنند متفاوت هستند،  زبان مردم مغول کشور مغولستان دارای ریشه زبان در زبان تمدن کهن جی است،  که در موج های مهاجرت اولیه از جنوب ایران به آنجا رفتند،  در این باره زیاد نوشته ام به مطالب وبلاگ مراجعه نمایید.  قبلاً لغاتی را که صور می کنند مغولی است ریشه یابی کردم شما هر واژه ای که فکر می کنید مغولی است بفرستید تا ریشه یابی نمایم.

   پرسش 602:  ساگارتی به چه منطقه ای گفته می شده است؟

   پاسخ انوش راوید:  آنچه که من در وبلاگم می نویسم،  متفاوت با نوشته های دیگران است،  اگر قرار باشد،  همان حرف ها را تکرار کنم،  که دیگر نیازی به این کار نیست.  طی 200 سال گذشته،  برای تاریخ ایران دروغ و پرت و پلا زیاد نوشته اند،  درباره ساگارت نیز همین گونه است.  کتاب ها و نوشته های زیادی دارم،  که از آنها درباره این نام نوشته شده است.  ولی باز با این وجود بمنظور تحقیق های احتمالی جدیدتر،  به اینترنت رجوع کردم،  دیدم همان پرت و پلاها را تکرار کرده اند،  و همه سردرگم هستند،  که ساگارت کجاست؟

   ــ  ساگارت = سا = آسمان + گار = پسوند بجا آورنده،  در جمع ساگارت می شود،  دعا کننده به آسمان.  ساگار یا ساگارت نام طایفه یا قومی با زبان و فرهنگ خاص نیست،  بلکه نام یک بینش در تاریخ اجتماعی است،  و می تواند بسیاری مردم را شامل شود،  جهت اطلاع بیشتر از ریشه یابی به معنی نام شهر ها و روستا های ایران بروید.

      در ابتدای سلسله هخامنشیان مردم دعا کننده به آسمان در مرکز و شرق ایران کنونی بسر می بردند،  زیرا در غرب ایران هنوز دین های قدیمی تر قدرت داشتند،  و امکان حیات و ممات را از آنها می گرفتند.  در ادامه تاریخ تمدن آنها توانستند،  نفوذ خود را گسترش دهند.  ساگار پیش درآمد دین های ابراهیمی بود،  بزودی در این باره توضیح می نویسم.

 

   عکس توپ برنجی 400 ساله،  به غنیمت گرفته شده از شکست ارتش پرتقال در مقابل سپاه شاه عباس صفوی در جزیره هرمز،  ساخته شده در1591 میلادی،  زمان فیلیپ دوم پادشاه پرتقال و اسپانیا در پرتقال.  محل نگهداری،  محوطه موزه نادری (آرامگاه نادر شاه افشار) مشهد،  عکس شماره 5567.

   پرسش 603:  در جایی شنیدم عراق از اوراق است یعنی از نام شهر اور،  و اوراق می شود آنطرف اور،  یا آنطرف آب،  زیرا،  او = آب،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  عراق = ار راق = ار + راق یا راک = کوه و کوهستان،  در جمع می شود ایران کوهستان،  و هیچ ربطی به اور ندارد،  زیرا هم آوای آن متفاوت است،  و هم جغرافیای عراق یا اراک چیز دیگری می گوید.

ار = ایر = ایران،  ار مانند:  اربیل، اردستان، اردبیل، اردکان و.... ا = بالا و بلندی + ر = رابرند و دارند.  ریشه یابی واژه ها در زبان و حروف الفبای تمدن کهن جی نهفته است،  هم اکنون علاقمندان زیادی مشغول کشف و ریشه یابی هستند،  امید است بزودی این علم کامل شود.

   ــ  تا قبل از قرن 20 به نیمه غربی کشور ایران،  و نیمه شرقی کشور عراق،  اراق می گفتند،  که شامل اراق عجم و اراق عرب بود،  یعنی مناطق مرتفع دو کشور،  یک سرزمین در جغرافیای تاریخی ایران بود..  

   ر = رابرند و دارند،  ا = بلند و راست،  ک = کوه و کوهستان،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهر ها و روستا های ایران و حروف الفبای جی بروید.  سرخ پوستان آمریکایی،  که اولین مهاجران تمدن کهن جی می باشند،  به کوهستان،  راک یا راق می گویند،  مانند کوه های راکی در آمریکای شمالی.

   ولسوالی راغستان ــ  راغستان یکی از ولسوالی های ولایت کوهستانی بدخشان در شمال خاوری افغانستان است.  این ولسوالی در سال ۲۰۰۵ میلادی از ولسوالی «راغ» تشکیل شد.  دیگر ولسوالی های تشکیل شده از ولسوالی راغ عبارتند از کوهستان و یاوان.  ولسوالی به نام راغ دیگر وجود ندارد.  ویکی‌پدیا.

   عکس بالا کوه های راغی در ولایت بدخشان کشور افغانستان،  پائین کوه های راکی در کشور آمریکا،  عکس شماره 6298.

   جالب:  در جایی من نوشته ام،  عجم = اجم = فرزند جم،  عرب = ارب = فرزند رب،  شاید پرسیده شود دراینجا به عنوان فرزند و زاده نام برده شده،  و در جای دیگر به معنی بلند و راست،  مانند نوشته بالا و یا قبلی در دار،  ا همان راست و بلندی است،  که از آن فرزند بوجود می آید،  در دوران کهن این "راست بلند"،  دارای معنی معنوی بود،  نه تحقیری و بد.

عکس سنگ قبر های ایستاده در گورستان خالد نبی استان گرگان،  عکس شماره 4220.

  ار = ا = راست و بلند + ر = وابسته به آن یا پی برنده از آن.  در فیلم مستندی از قبایل بدوی "پاپوا گینه نو" در شرق کشور اندونزی شنیدم،  که بومیان آنجا به آلت مردانه  ا  می گویند،  و دیدم آنرا با وسیله های گیاهی بلندتر می پوشانند،  جهت اطلاع در جستجوها بنویسید New Guinea Kombai.  یا جهت دیدن عکس های آن در اینجا یا در اینجا کلیک کنید.

   پرسش 604:  بازهم هنوز درباره دیو با شما مشکل دارم،  توضیح بیشتر دهید؟

  دیو و دایو

   دیو در ایران باستان ــ  در شاهنامه فردوسی آمده: .... اوست که کشتی بر آب راند و از کشوری بکشور دیگر رفت،  پنجاه سال هم در انجام این کار بود.  چون این کارها را بپرداخت،  پای فراتر نهاد،  بفر کیانی تختی ساخت،  بگوهر اندر نشانده و بهر جای که خواستی رفتن.  دیوها آنرا برداشته از هامون به آسمان بر افراشتی،  خورشید سان در آن تخت نشسته در هوا همی گشت...  مشروح در اینجا.

   عکس فرکیانی جمشید،  و پرواز آن برای سفر،  عکس شماره 2505،  البته در شاهنامه فردوسی منظور دیو باسوادها و متخصص های آن دوران می باشد،  که توانسته بودند با دانش خود تختی بسازند،  که توانایی پرواز داشته باشد.  ولی در تصویر های یکی دو قرن اخیر دیو و دیوان را با اشکال ترسناک شبیه انسان نما کشیده اند،  درصورتیکه دیو از دیواندار و دیوان می آید،  (دی = روز + و = دارنده جایگاه) که قبلاً "و" را در واژه وتن (وطن) تشریح کرده ام،  (دیو = دی + و = روزدار، روزنویس).

      اما دیو ترسناک اصطلاحی امروزی چیست،  و واژه آن چه بوده است،  بمنظور آگاهی ابتدا باید سنگ های ایکا را ببینید و بدانید.  دیو ترسناک توهمی امروزی،  دایو یا در واقع دایناسور بوده است.

سنگ های جالب ایکا

      ایکا نام شهری است،  که مرکز استان کواستال می باشد،  و در 300 کیلومتری شهر لیما پایتخت کشور پرو قرار دارد.  این شهر در حاشیه بیابان آتاکاما و نزدیک رودخانه ایکا بنا شده است،  جایی میان کوه و اقیانوس آرام،  و فاصله چندانی با نازکا ندارد.  در این شهر سنگ هایی یافت شده اند،  که به سنگ های ایکا معروف شده اند،  و از آثار باستانی ایکاست.  اکثر طرفداران نظریه فرازمینی ها با آن آشنایی دارند،  اما داستان این سنگ ها از نظر محققان بسیار مخدوش است،  زیرا غربیها نمی خواهند بگویند،  که مردمی از تمدن کهن جی،  آشنایی کامل با پیدایش و تاریخ زمین داشتند،  و آنها این علم و داستانها را در گذشته های دور تر به پرو منتقل کردند.

   عکس سنگ های ایکا،  عکس شماره 7067.  آنها در واقع مجموعه ای از سنگ های اندوزیتی هستند،  که سطح آنها پوشیده از تصاویر دایناسورها و فناوری پیشرفته است،  و آن را متعلق به عهد باستان می دانند.  همان طور که در تصاویر نیز پیداست،  اندازه سنگ ها متفاوت است.  مطابق ادعای هایی  سنگ ها را در حوالی شهر های اکوکاجی و ایکا یافت شده اند.  جهت اطلاع بیشتر در اینترنت بنویسید:  سنگ های ایکا یا به انگلیسی:   ica stones،  ولی تمدن کهن جی و کلنی نشین های این تمدن در ایرلند و انگلستان و دیگر نقاط جهان را بخاطر داشته باشید،  قبلاً در اینباره زیاد نوشته ام.

   ــ  دایناسور = دایو = دیو اصطلاحی امروزی + نا = زیاد + سور = بزرگ، جشنواره،  در کل می شود دیو بزرگ بزرگ،  این واژه نشان می دهد در تمدن کهن جیرفت،  از دایناسور شناخت کامل داشتند.  دایو = دا = بلند + یو،  دار = دا + ر = علامت وابسته.  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهر ها و روستا های ایران بروید.

   Avicenna پورسينا (ابن سينا) دانشمند ايراني

   پرسش 605:  آیا می دانید فلسفه لباس فارغ التحصیل های دانشگاه چیست و چرا این لباس به اینگونه طراحی شده است؟

   پاسخ:  آوی سنّا كه همان ابن سینای ماست،  لباس بلند رِدا گونه می پوشید،  البته بعد از پایان ساسانیان و تا حدود یک قرن پیش،  علما و دانشمندان در تمام قاره کهن چنین ردایی بتن می کردند.  حدود یک قرن است که فارغ التحصیلان به احترام او که پدر علم جهان است،  این لباس را بصورت نمادین می پوشند.  آن كلاه نشانه همان دَستار  خورآسانی است،  البته طی یک روند تاریخی کمی فانتزی شده،  و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی است،  كه در ایران قدیم از گوشه دَستار آویزان می كردند،  و به دوش می انداختند.  از اواخر قرن 19 در اروپا و آمریكا  سپس کل جهان،  علامت یک آدم برجسته و دانش آموخته،  لباس و كلاه ابن سینا شده است،  عکس های شماره 4018 و 2977.



عکس های شماره 4018 و 2977.

      عربها امروزی تلاش دارند به اروپاييان بقبولانند،  که ابن سينا يک دانشمند عرب است،  و نامش عربي است،  بسياري از دانشمند اروپايی هنوز نمي دانند،  که پور سينا ايراني است.   پور به معناي فرزند يا زاده مي باشد،  چون در دورانی ايران تحت حکومت خلفاي اسلامی بود،  پیشوند ابن (فرزند) رایج گردید،  و نیز زبان عربی که دستور آنرا ایرانیان نوشته بودند،  در سرزمین های اسلامی قاره کهن رایج گردید،  تا اینکه با آمدن خانات ایرانی زبان پارسی، بار دیگر زبان علم و فرهنگ قاره کهن شد.  لباس فارغ التحصیلی دانشگاه های معتبر دنیا یا همان پوشش مشکی بلند و کلاه چهارگوش، میراث پدر علم جهان یا ابوعلی سینای ایرانی است،  که در واقع یک نمونه دیگر از ارزش های ایرانی است که بجهان عرضه شده است.

     کمتر کسی از دانشجویان و کسانی که این لباس را بر تن کرده اند،  آن را می شناسد.  تا به حال دیده اید وقتی یک دانشجو از دانشگاه فارغ التحصیل می شود،  یک لباس بلند مشکی به تن او می کنند،  و یک کلاه چهار گوش که از یک گوشه آن منگوله ایی آویزان است را بر سر او می گذارند،  و سپس او لوح پایان نامه را می خواند.  بسیاری از دانش آموختگان ایران نمی دانند ریشه این لباس و کلاه چیست، و گاهی عنوان می کنند که این لباس به نوعی با فرهنگ غرب آمیخته است،  اما بسیاری از فارغ التحصیل اروپایی و یا امریکایی می دانند،  که آنها به احترام (اوسینا) "ابن سینای ایرانی" پدر علم جهان این لباس را بر تن می کنیم.

     لازم به یاد آوری است،  شنیده ام علمای دینی در بعضی کشورها،  با این لباس مخالفت می کنند،  و آنرا نشانه غربی می دانند.  درصورتیکه این ردا طی یک روند تاریخی از خرسان تا ری و شام و قسطنطنیه،  تکامل یافته و به صورت امروزی در آمده است.  این مخالفت درست مانند مخالفت با کراوات است،  که دستمال گردن اقوام ایرانی کروات بوده،  و طی تکامل تاریخی مانند امروز شده است.  اگر روند رشد و تکامل را در تاریخ نشناسیم،  همیشه در تحلیل داده ها اشتباه خواهیم کرد،  و براحتی دست آورد های تاریخی خود را واگذار خواهیم کرد.

كليك كنيد:  حقوق تاریخی ایران

كليك كنيد:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

كليك كنيد:   پاسخ به شبهات و پرسش های دروغ حمله اعراب به ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 45
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 3886 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 45

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   عکس یک اثر باستانی ایرانی از طلا،  مشروح در موزه مجازی وبلاگ انوش راوید،  عکس شماره 5623.

   نظر مسخره 606:  سلام خانم حامد. گایوتسو, گایوزو نیست و نمیتوان الکی اسم را ریشه یابی کرد!  مثلا اقای راوید خیلی الکی نام ریشه یابی میکنند!   بنده هم میتوانم مثل شما اسم ریشه یابی کنم ! مثلا :

کلیمانجرو =  کلیم +انجارو ،  ر=ل،  کریم +انجارو،   کریم انجا رو نیگاه کن !!!

   پاسخ انوش راوید:  کسی که نام خودش را هر بار چیزی معرفی می کند،  و هر بار با نظرات و پرسش های منفی،  سعی در تهزیر شدن دارد،  توقعی جز این نداریم.  ریشه یابی در تمام موارد کار تازه ای است،  قبل از پیدایش اینترنت،  و کشفیات کنار صندل جیرفت،  ریشه یابی فقط به معنی نامها و واژه ها خلاصه می شد،  ولی امروزه تعدادی از عزیزان به این کار علاقمند شده اند،  و می رود که بزودی علم و گرایش ویژه در اینباره ایجاد شود.  امیدوارم شما نیز به راه علم آیید و بجای مسخره بازی،  گوشه ای از علم جغرافیا ـ تاریخ را کاوش و تحقیق و تحلیل کنید،  در اندازه دانش خودتان هر اندازه که باشد.

      این را بخاطر داشته باشد،  امثال شما نمی توانند با لودگی،  بازدارنده در موردی باشند.  یکبار بشما گوشزد کردم اگر از نام هایی همانند نام های رهبران امروزی استفاده نمایید،  نظر شما را حذف می کنم.  درصورتیکه دفعه دیگر،  ازنام های متفاوت و بدون ایمیل استفاده نمایید،  کاملاً حذف می شوید.  بیایید مردانه خودتان را طرح و معرفی کنید،  چرا در پس نام های الکی مخفی می شوید؟  مگر مشکل روانی دارید؟.

   ــ  کوه کلیمانجرو در شمال کشور تانزانیا قاره آفریقا،  از همان نام کوه کلمی در ایران کهن گرفته شده است،  که در تاریخ دین کلیمی،  بنام کوه سینا معروف شد،  اتفاقاً من دارم بدنبال آن مابین استان های کرمان و بلوچستان می گردم.  در آن ناحیه چند روستا و کوه با نام کل و کلمی وجود دارد،  روستا های اطراف کوه کلیمانجرو با نام های ماچامه، مورکا، یارانکوه، بارافو،  هم نام هایی با کمی تغییر آوا در همان نزدیکی کوه کلمی جنوب ایران دارد.  بزودی محل کوه کلمی ایران و اطلاعات بیشتر را می نویسم.

  بنابه پیشنهاد و در راستای یکی از تحقیقات بانوی گرامی پرنیان حامد،  در رابطه با کوه های این منطقه ایران،  و رابطه آنها با دین و آئین های دوران تمدن کهن جی،  به نتایج جالبی رسیده ام.  کوه کلیمانجرو در امتدای دره و رودخانه تانگا است،  که به جزیره زنگبار می رسد،  یا از جزیره زنگبار به راحتی می توان به آن رسید.  این جزیر سابقه تاریخی از دوران باستان ایران دارد،  که در آثار و آئین های ایرانی آنجا دیده می شود،  قبلاً درباره آنها نوشته ام.  درضمن شاخه ای از مردم یهودی فلاشای آفریقا در نزدیکی این کوه زندگی می کنند.

عکس و نقشه کشور تانزانیا و کوه کلیمانجارو،  عکس شماره 5876 .

   عکس آفریقایی های یهودی در حال سوار شدن به هواپیما برای رفتن به کشور اسرائیل،  عکس شماره 5877.  در اسباط دهگانه گم شده بنی اسرائیل آمده،  اوایل هزاره چهارم خورشیدی ایرانی،  فلاشا ها به آفریقا مهاجرت کردند.

      جوانان باهوش ایران،  تاریخ دوران کهن کشورتان را دریابید و آنرا از اسارت دروغ و دونگ افراد ناقص و نوچه و استعمار و امپریالیسم نجات دهید.  توجه نمایید تمام زبان های دنیا ریشه در زبان تمدن کهن جی ایران دارند،  جهت اطلاع بیشتر "حروف الفبای جی" را مطالعه و پیگیری کنید.  گرامیان،  اگر از جغرافیا و تاریخ ایران و جهان بدرستی ندانید،  هرگز نخواهید توانست ایران بزرگ و قوی داشته باشید.

   پرسش 607:  چگونه اطلاعات بیشتر درباره تاریخ و تمدن جیرفت بدست آورم؟

   پاسخ انوش راوید:  بهترین کار بمنظور سبک حرفه ای،  ابتدا باید از سایت های باستانی جیرفت در استان کرمان بازدید کنید،  سپس برشور و اطلاعات و  DVD های مربوطه را تهیه و مطالع نمایید،  و بعد با باستان شناس هایی که در آنجا کار تخصصی و پر زحمت کرده اند،  تماس بگیرید و مطالب و پرسش های  خود را با آنها مطرح نمایید.

یوسف مجید زاده

   عکس استاد یوسف مجیدزاده باستان‌شناس ایرانی گوشه بالا،  در یکی از حاصل های کار او در جیرفت،  عکس شماره 5875.

      استاد یوسف مجیدزاده ۱۳۱۵ در تبریز بدنیا آمد،  تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاهش به اتمام رساند.  در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران تحصیل کرد،  و پس از کسب مدرک لیسانس با رتبه اول سال ۱۳۴۱ در ۱۳۴۴ با استفاده از بورس شاگرد اول‌ها به شیکاگو رفت،  و پایه فوق لیسانس و سپس دکترا را با رساله «باستان شناسی و گرایش پیش از تاریخ و تمدن بین النهرین» تا سال ۱۳۵۵ گذراند.  او در همان سال به ایران بازگشت و با عنوان استادیار در گروه باستان شناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول تدریس شد،  و در سال ۱۳۵۶ به درجه دانشیاری رسید.  او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت سه سال به سمت مدیریت گروه «باستان شناسی و تاریخ هنر» و عضو شورای انتخابات و ترفیعات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد.

      دکتر مجید زاده در سال ۱۳۶۷ خورشیدی بازنشسته شد،  و از سال ۱۳۶۶ عضو شورای علمی «مجله باستان شناسی و تاریخ» مرکز نشر دانشگاهی است.  یوسف مجیدزاده پس از بازنشستگی در پاریس زندگی می‌کرد،  و با دعوت مسئولین سازمان های مختلف،  از جمله سازمان میراث فرهنگی،  در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ به ایران بازگشت،  تا ریاست عملیات حفاری و کاوشگری بسیار پیچیده منطقه باستانی تمدن جیرفت را به دست گیرد.  او معتقد است که جیرفت «حلقه گم شده» تاریخ بشریت محسوب می‌شود.

   ــ  اطلاعات فوق از ویکی پدیا می باشد،  در اینترنت اطلاعات بیشتر از این دانشمند ایرانی نویسنده ده ها کتاب و مقاله وجود دارد.

   نظر 608:  شما بهتره بری 4تات کتاب تاریخ بخونی بعد بیای اینجا واسه ملت فتوا بدی...  وقتی میای همه چی رو تکذیب میکنی کاملا واضحهه که پانتورکی و هدفت خدشه وارد کردن به تاریخ و تمدن این کشوره، بهتره بری واسه همون زادگاهت جمهوری آذربایجان مطلب بذاری.

   پاسخ انوش راوید:  متأسفانه اندیشه شما از اثرات سیستم آموزشی سنتی قرن گذشته ایران است،  حتی نمی توانید وبلاگ را بخوانید و ببینید چقدر منابع و تحلیل و تحقیق دارد،  دائم از جوانان باهوش ایران می خواهم نظرات و پرسش های تخصصی بدهند،  تا نتیجه بهتری بگیریم،  ولی هر چند گاه فردی راه کم کرده نظری و پرتی در این وبلاگ می نویسد،  خوب مهم نیست،  اینترنت است و آزادی اندیشه و قلم،  و مهمتر از همه این است،  که باید با تمام وجود این حداقل تجربه آزادی را پاس بداریم،  و شکر گذار باشیم.  بهمین جهت من بیشتر از آنچه که سپاسگزای ها از این وبلاگ را در پست بگذارم،  نظرات متفاوت را در پست می نویسم،  تا ما ایرانیان بتوانیم برای آینده بهتر،  این ابتدای آزادی قرن نو را پشت سر نهیم.

      پان ترک و پان فارس و کرد و شونیسم و غیره در ایران،  همه از یک آب و خاک تاریخی هستند،  و شکل گرفته افکار متفاوت است.  باید یاد گرفت هر شخص حرف و برنامه خودش را داشته باشد،  و درباره آن بگوید و بنویسد و دانش خودش را بالا ببرد،  نه اینکه با افترا و تهدید و تهمت بدیگری،  از زیر بار مسئولیت ایرانی بودن شانه خالی کند.  وظیفه یک جوان باهوش ایرانی،  شناساندن درست کشور و تاریخ خودش است،  بدین منظور ابتدا باید خوب بخواند و دیگر ایرانیان را هر چه هستند و می اندیشند،  دوست داشته باشد.  این را بدانید کوتاهی از درک این مطالب باعث نفوذ استعمار و امپریالیسم و عوامل و نوکران آنها به افراد کودن می شود،  و در نهایت اهداف دشمنان تاریخی در ایران پیاده شده،  و پیش می رود.

آتیلا

    آتیلا ۴۰۵ تا ۴۵۳ میلادی،  رهبر هون (خیون یا ایون)،  که در زمان حیاتش بزرگ‌ترین امپراتوری را در اروپا،  حداقل از ولگا تا راین داشت.  او یکی از بهترین و قوی ترین رهبران و مدیران و سازمان دهندگان تاریخ است،  آتیلا از آذربایجان تمدن جدید را به اروپا برد،  و بعد از آن اروپا تمدن طولانی شاه خدایی فئودالی برده داری را کنار گذاشت،  و تمدن جدید قبیله ای فئودالی را گرفت،  که در نهایت منجر به ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن اروپا گردید.

   عکس تابلو نقاشی جشن آتیلا- اثر Mór Than ،  بوضوح مشخص است،  آتیلا چهره زیبای آذربایجانی و ایرانی دارد،  نه مغولی و غیره،  ولی به دروغ می خواهند بگویند،  که او چهره مخوف وزشت و متمایل به منگولی داشته است،  عکس شماره 4128 .

   عکس آگهی فیلم آتیلا،  درغ گویان غربی با قدرت تمام تلاش می کنند،  که این قهرمان آذربایجانی را خونخوار و آدمکش و ویرانگر مرفی کنند.  عکس شماره 5827.

      عزیزان،  جوانان باهوش ایران،  اجازه ندهید که غربی های دروغ گو و دروغ پرداز،  با دروغ هایشان شما را در تاریخ،  بنا به مهندسی استعماری تاریخ،  هیچ یا جنایت کار و بد و ضعیف معرفی کنند.  آتیلا یکی از ادامه دهندگان راه اسکندر ایرانی،  برای فتح دوباره اروپا بود.  در یک زمان اسکندر ایرانی شاه خدایی را در ایران،  و برده داری در بقیه نقاط جهان متمدن آن روزگار را پایان داد،  و نیم هزاره بعد آتیلا همان راه را رفت،  و برده داری در اروپا را پایان داد.

      درباره معنی و ریشه یابی نام آتیلا،  خیلی مطالب خواندم،  که از نظر من همه آنها بدون ریشه یابی و فقط پرت و پلا بودند.  آتیلا = آت ایلا (نه آتی لا) آت = ابتدای آتش، آتش غیر فیزیکی و مقدس،  که در اول آتلانتیک و آتن و.. آمده  = بزرگ و رهبر و پدر دینی + ایلا = ایل + ا = بلند و راست،  که در کل می شود بزرگ بلند بالای ایل.

عکس پلنگ تنکابنی مشروح در اینجا،  عکس شماره 5949.

    پرسش 609 :  چرا درباره رضاشاه و کارهای او مثلاً کشف حجاب نمی نویسید؟

   پاسخ انوش راوید:  این وبلاگ جهت افشای  دروغ های اصلی و ریشه ای تاریخ است،  درباره کرنولوژی و کارها شاه های مختلف نیست.  امان الله خان و ملکه ثریا در سال 1308 به ایران آمدند،  و رضا شاه با دیدن کشف حجاب دربار و سران پادشاهی امان الله خان افغانستان،  تحت تأثیر مضاعف قرار گرفت،  و یدون در نظر گرفتن کار اصولی و فرهنگی دستور کشف حجاب را در 17 دی 1314 صادر کرد.

   مادر بزرگ من تعریف می کند،  که در خیابانها پاسبانها چادر را از روی سر بانوان می کشیدند،  و مادر بزرگ من و امثال او می ترسیدند به خیابان بروند،  زیرا آمادگی فرهنگی و پوششی برای اینکار را نداشتند.

عکس دو مادر بزرگ من در دهه 1320 بعد از کشف حجاب جهت گذرنامه،  عکس شماره 1722 .

      در آن زمان رضا شاه و مشاوران،  که اگر داشت،  و تا آنجا که من می دانم نداشت،  باید حوصله و دقت بیشتری بکار می بردند،  او دیده بود،  که امان الله خان بعد از این کشف حجاب در دربار و دولت،  نه کل کشور،  دچار کودتا و برکناری گردید.  رضا شاه هنوز طرح کلاه فرنگی و لباس مردانه را به پایان نرسانده بود،  که گام بس بزرگتری برداشت.  امروزه تحقیق و تحلیل درست در این گونه موارد تاریخی برای ما بخوبی امکان دارد،  و می تواند راهگشای آینده ای کم خطا باشد.

عکس امان الله خان و ملکه ثریا در دیدار از ایران،  عکس شماره 7037.

كليك كنيد:  موزه مجازی وبلاگ

كليك كنيد:  فرهنگستان تاریخ ایران

كليك كنيد:  کتیبه بیستون پایان شاه خدایی

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرسش و پاسخ 46
10 / 1 / 1395 ساعت 13:52 | بازدید : 3949 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

پرسش و پاسخ 46

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   عکس یک قبرستان اسلامی در شهر قونیه کشور ترکیه، سنگ قبرها درست مانند سنگ گور های ایستاده گورستان خالد نبی استان گلستان ایران است،  عکس شماره 4218.

   نظر 612:  جناب انوش راوید گرامی،  به دلیل سبک دگراندیشی توام با میهن پرستی شما من خیلی برای شما احترام قائلم،  شاید خیلی از مطالب شما شباهت دار به نظریات پان ترکها و پان عربها و....  ولی یک فرق دارد اینکه شما طوری بیان نکنید،  که به ضرر همبستگی مردم ایران یا سوء استفاده پان های ... تجزیه طلب شود.  این نکته مطلب من نیست، صرفا خواستم بگویم من از آن ادمهایی نیستم بی اطلاع باشم و ندانم چه خبرست، یا کورکورانه از کسی خوشم بیاید. یک نکته بسیار منفی در کار شما دیدم شاید دیگران این انتقاد به شما کرده اند، و آن روش ریشه یابی لغات است.  لغت شناسی و ریشه یابی کار علمی است و من خیلی کم و معدود بر اساس مطالعاتم از کتاب های گران سنگی چون سبک شناسی بهار و فرشید ورود و مطالعه آثار عادل اشکبوس کمی اطلاع از روش ریشه یابی لغات دارم. این روش شما اصلا نمی پسندم، که مثلا ظاهر کلمه "سلام" جدا کنید، و ریشه فارسی از آن استخراج کنید. اصلا نیازی نیست تا این حد پیش بروید، برای کار خودتان، اصلا سره گرایی از هر نوعش ناپسندست این هم نوعی پارسی گرایی افراطی است. البته به بدی سره گرایی نیست، که وازگان دخیل و رایج در فارسی دری پالایش میکند. زبان فارسی دری زبانی جهانشمول است، و زبان همه مردمان منطقه ماست، و بدیهی است اثرات هر زبان و گویش محلی در آن باشد، از جمله عربی و ترکی. با احترام.

   پاسخ انوش راوید:  یکی از مهمترین موضوعات،  که چه عرض کنم،  مهمترین مسئله ای که ما ایرانیان باید یاد بگیریم،  آزادی اندیشه و قلم،  و احترام به گفته و نوشته دیگران است،  حال هر چه می خواهد باشد،  در اینباره زیاد توضیح نوشته ام.  من خیلی خوشحالم که عزیزانی چون شما،  به این موضوع مهم واقفید و احترام می گذارید.  نباید با قهر و ستیز بجنگ مخالفان عقیده و دانش خودمان برویم،  بلکه باید با بدست آوردن دانش برتر،  آنها را عقب برانیم.

      در پرسش و پاسخ های قبیلی هم در رابطه با ریشه یابی واژه ها توضیح نوشته ام،  این کار یا علم یا گرایش،  یعنی ریشه یابی واژه ها،  دانش جدیدی است،  که از طرف تعدادی از هم میهمنان عزیز پیگیری می شود،  و گاه در اینترنت منتشر می کنند،  و امیدوارم بزودی تبدیل به یک علم و دانش شود.  ریشه یابی را در این وبلاگ با الفبای تمدن جی و همچنین معنی نام شهرها و روستاهای ایران آغاز کردم،  و همچنان با کمک اندک پیران بی سواد مدرسه نرفته روستایی ادامه خواهم داد.  آنها آخرین یادگاران زبان و تاریخ ایران هستند،  آنها تاریخ زنده ولی فراموش شده ایران هستند.

      قبل از اینترنت و کشفیات کنار صندل استان کرمان،  ریشه یابی واژه ها در اندازه محدود و بیشتر به معنی کردن خلاصه می شد،  اما با پیدایش تمدن کهن جی،  امروزه براحتی متوجه شده اند،  که تمام زبان های دنیا از زبان این تمدن ریشه گرفته است،  چه عربی باشد یا انگلیسی یا دری و ترکی و غیره،  جهت اطلاع بیشتر به پرسش و پاسخ های قبلی مراجعه نمایید.  ضمن سپاس از لطف شما خواهش می کنم لینک ها را پیگیری نمایید،  و موارد مورد نظرتان را پرسش کنید.

   توجه:  یکی از عزیزان نوشته بود، "این پیام خصوصی است لطفا منتشر نکنید"  عزیزان پیام ها و نظرات درباره تاریخ ایران معمولاً خصوصی نیستند،  بهتر است آنها جهت روشن شدن دیدگاه ها و دانشها منتشر شوند.  معمولاً من پیام خصوصی درباره تاریخ و جغرافیای ایران ندارم،  زیرا این دانشها با کمک همه عزیزان گسترش می یابد و رشد و تکامل پیدا می کند.

   پرسش 613:  ... درباره خشایارشا و استر ....؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

   نظر و پرسش 614:  شما در این مقاله (کدام؟) برخی کلید واژه مهم در ادبیات و حقوق سیاسی و جهانی را بکار بردید،  جناب انوش رواید گرامی،  لابد میدانید امروزه کلید واژه فدارل و مشتقاتش دستاویز تجزیه طلبان است.  اساسا معتقدم هر روشنفکر و منتقد میهن دوست ایرانی بایست شناخت- به نسبه- از علوم واژه شناسی (Lexicology)  ریشه شنانسی کلمات (Etymology) داشته باشد و گرنه به هیچ عنوان نباید دست به تعریف واژه بزند.  منظور از فدرالیسم اینست که مثلا کشورها یا سرزمین و ایالات تحت استیلای یک کشور اجنبی و دوردست با هم متحد شوند،  و به عبارت مشخص،  فدرالیسم مربوط به اتحاد واحدهای مستقل و جدا از هم است مانند کانادا، ایالات متحده، هند، چین، روسیه، آلمان، بریتانیا... حالا وضعیت تاریخی و کنونی ایران پارس کشور ما چه ربطی به برقراری فدرالیسم دارد؟  ایران بالغ بر پانصد سالست وحدت و تمامیت ارضی اش بدست آورده دوباره (از زمان صفوی) و یک واحد سیاسی است و نه چند واحد سیاسی که بخواهد فدرالیسم در آن اجرا شود.  این نکته مهمی است.  عدم تمرکز انواع مختلفی دارد و یکی از آنها در سیستم اتحاد واحد های متحده یعنی فدرالیسم تحقق میابد.  لازم نیست بر برقراری نظام عدم تمرکز حتما یک واحد متحد سیاسی مانند ایران را تجزیه غیر خشونت آمیز کرد (فدرالیسم قومی و زبانی)!  ایران پارس میتواند بر اساس پیشنهاد من سیستم شورایی محلی باشد با استان های مثلا هفتگانه بر مبنای موقعیت جغرافیایی و نه مرزبندی قومی و زبانی و تقسیما حداکثر در حد شهرستان و پایینتر.  عدم تمرکز از محلات شهرها و روستاها اغاز شود. اینگونه حتا کوچکترین و کم جمعیترین مردم (اقوام و طوائف) هم در اداره امور کشور و مناطق مشارکت میابند و نظام عدالت محور و دموکراتبک کاملا اجرا و نه اقلیت بر اکثریت دیکتاتوری دارد و نه اکثریت بر اقلیتها.

   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس از توجه شما عزیز،  من چکاره هستم که فدرال بخواهم یا نخواهم،  من فقط یک رأی در ایران دارم،  اگر آنهم اجازه دهند،  پس در حال حاضر حتی یک رأی هم ندارم.  نظر: لابد میدانید امروزه کلید واژه فدرال و مشتقاتش دستاویز تجزیه طلبان است،  این یک دیدگاه است،  که دست آویز آنها شده است،  ما با عمومی کردن فدرال یا فدرالیسم علمی،  این واژه را از دست آویز بودن خارج کنیم،  آن را عادی و معمولی نماییم همچون واژه های،  غارت و خشم و اعدام،  و یا  خوردن و بردن و دزدیدن،  نه آنرا سانسوری و ترسی کنیم.

   نظر:  ایران پارس میتواند بر اساس پیشنهاد من سیستم شورایی محلی باشد،  خوب چرا بازی با کلمات،  این نظر همان فدرال است.  درضمن فدرال چه ربطی به موضوع نگارش من دارد،  همانگونه که نوشتم،  من چکاره هستم که فدرال بخواهم یا نخواهم،  لطفاً متن مورد نظرتان از وبلاگم کپی کنید و بفرستید،  در لینک ارسالی چیز مورد نظرتان را ندیدم،  تندرست و پیروز باشید.

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

 

   نظر پرسش 614:  با درود. دوست گرامی یکی از برگه های شما با نام پارسی که در زمینه زبان پارسی بود را میخواندم و نتوانستم گزینه دیدگاه را بیابم تا پیامی داده باشم به همین سبب اینجا دیدگاهم را بیان مینمایم. تلاش شما جای سپاس دارد اما در زمینه زبان پارسی شما خود بسیار واژه های غیر پارسی استفاده نمودید، و تنها ورود واژه های انگلیسی را گوشزد نمودید و به دور از اینکه بیش از 60% واژه های ما عربی است و عربی بیشترین زبانی است که در پارسی رخنه کرده و سبب نابودی این زبان گرانبها شده اگر چه بیش از 3000 واژه پارسی داریم که به زبان عربی رفته و معرب گشته و باز به پارسی برگشته و اکنون عربی محسوب میگردند و شما در برگه تان بسیار از واژه های عربی استفاده نمودید پس خواهشن بازنگری کرده و درست نویسی کنید تا کوشش شما پایدارتر و رساتر گردد و خواننده برای پیدا کردن برابری پارسی آن بکوشد تا همچنان به زنده نگهداری زبان پارسی کمک نموده باشیم. با سپاس و آرزوی تندرستی هر چه بیشتر

   پاسخ انوش راوید:  چشم،  ولی همه ریشه در الفبای تمدن جی دارند،  لطفاً نمونه مورد نظرتان را بفرستید.

   پرسش 615:  اسم صدها شهر و روستا و مکانهای طبیعی در آذربایجان و خوزستان در سال 1319 توسط فرهنگستان زبان فارسی به اسامی جعلی فارسی- ترجمه اسامی یا اسامی ساختگی- تغیر پیدا میکند و کسی حق اعتراض ندارد حالا عربها به خلیج فارس میگن خلیج عربی داد همه درمیاد. وقتی به خفاجیه سوسنگرد و به فلاحیه شادگان میگن تا حتی اهالی عرب اون شهرها نتوانند اسم شهر خودشان را تلفظ کنند ایرادی ندارد که خلیج را عربی بنامیم.

   پاسخ پرنیان حامد:   قبل از اینکه این آقایان عرب تشریف بیاورند و صاحب شهر بشوند،  اسم شهرها چه بود؟ قدمت آثار باستانی در خوزستان و ایلام به حداقل 5000 سال میرسد،  حالا عربی که عربی شده است،  با 1400 سال تمدن، با جمع آوری تاریخ از اینطرف و آنطرف،  نمی تواند برای ما اسم شهر تعیین کند؟  شما خجالت نمی کشید چنین پیغامی را به زبان فارسی برای من ارسال می کنید؟  چرا به زبان عربی نمی نویسید؟ هرکس نمی تواند بگویید سوسنگرد و شادگان تشریفش را ببرد، یمن و عمان آن جا هر اسمی دلش می خواهد روی شهرهای خودش بگذارد، اینجا ایران است و شهر های ما نام باستانی خود را دارد.  این خلیج هم خلیج فارس است آدرسی که یونانیان برای خلیج ارابی دادند دریای احمر امروزی است. عربها بروند خلیج شان را آنجا از یهودیان پس بگیرند. در ضمن نام دریای دوم هم دریای آمان است نه عمان که آن را هم از شما عرب زدگان پس خواهیم گرفت،  تشریف ببرید کشور خودتان جنوب شبه جزیره عربستان اینجا ایران است  سفر به خیر.

   نظر انوش راوید:  عزیزان ایرانی عرب زبان خوزستان و یا در جنوب خلیج فارس می توانند نظراتشان را درباره مطالب بالا بنویسند،  تا در این وبلاگ پست شود.  درضمن خاطر نشان نمایم،  ملت های کشور های عربی در تاریخ بشدت مورد ظلم و ستم استعمار و امریالیسم بودند،  و برای من دارای ارزش زیادی هستند.  این ملتها باید هوشیار باشند تا اغفال ترفند های دشمنان تاریخی خودشان نشوند،  هر چند که امروزه در تمام کشور های عربی مردم بحان یکدیگر افتاده اند،  و می کشند و خراب می کنند،  واقعاً جای تأسف دارد.

کلیک کنید:  تاریخ زبان عربی

   نظر 616:  بازی کلمات نیست عزیز.  برخی واژگان بار حقوقی و عوارض مهمی دارد. خودتان بروید به بحثهای حقوقی در مورد جزایر سه گانه مطالعه کنید. یا همین قرارداد یا توافق ژنو در مورد هسته یی و ببینید بدخواهان کشور ما با یک اصطلاح انگلیسی بکار رفته میخواهند حقوق مردم و کشور را پایمال کنند.  آری بعضی وقتها یک کلمه میتواند سرنوشت کسی یا مردم کشوری تعیین کند.  شما مطالب اینجانب بخوانید تا اهمیت کلمات پی ببرید که این بازی نیست، استفاده نابجا یا بجای یک کلمه میتواند سرنوشت کشورها عوض کند و اصلا هم شوخی بردار نیست. کشورهای بزرگ پیشرفته متمدن و قدرتهای امپرالیستی هیچ وقت کلمات را به بازی و شوخی نمیگرند و اگر هم بازی میگرند در جهت منافع خودشان است، کلمه یا اصطلاح "نظام فدرال" با "نظام عدم تمرکز" دو اصطلاح متفاوت است هر چند در برخی موارد معنای همپوشانی داشته باشند.  در واقع نظام فدرال میتواند در بهترین حالت نوعی از عدم تمرکز است و نه معادل و برابر آن و حتی فدرالیسم میتواند کاملاً صوری باشد، همان طوری که نظامات جمهوری و پارلمانی میتواند بر عکس منظور دموکراسی باشند مانند مثال نظام کمونیستی که از این اصطلاح بطور وسیع علیه خود دموکراسی استفاده کرده اند. الان برخی از رئیس جمهوریهای مادام العمر کمونیستی حتا از نظام سطلنتی مطلقه هم ضد دموکرات تر هستند!

http://mehre2.blogfa.com/post/76  و   http://mehre2.blogfa.com/post/68

http://mehre2.blogfa.com/post/66   و   http://mehre2.blogfa.com/post/59

 پاسخ انوش راوید:  وبلاگ من جهت تنویر افکار جوانان باهوش است،  و می خواهم یک محیط حداقل دمکرات مجازی ایجاد کنم،  تا عزیزان بدانند و بتوانند،  این حداقل آزادی را تجربه نمایند.  ایران 80 میلیون جمعیت با دیدگاه های مختلف دارد،  و آینده ایران نیز با دمکراسی ساخته می شود نه چیز دیگری.  انبوه عقاید و دانشها در ایران وجود دارند،  و بسیاری برای نظرات خودشان در تلاش هستند،  ولی همه وقتی می توانند با هم کنار بیایند،  که دمکراسی ایرانی را بشناسند.  بطور نمونه اشخاصی مانند آقایان ناصر پور پیرار و رضا مرادی غیاث آبادی که قبلاً مشروح درباره آنها در وبلاگ گفتمان تاریخ نوشته ایم،  نیز بخشی از آزمایش این تجربه هستند،  نه دشمن این تجربه.  یکبار دیگر برای همه عزیزان تکرار نمایم،  در سرنوشت ایران،  آزادی و دشمن آزادی را باید در نظر گرفت.  من از وبلاگ های جوانان باهوش،  که این مهم را مورد توجه قرار می دهند،  استقبال می کنم و رضایت دارم.

   پرسش 617:  درررووود بر شما،  ریشه یابی های شما خیلی خوب است، همانجور که گفتید خیلی چیزها را بما می گوید،  لطفاً سارا و دارا را ریشه یابی نمایید؟

   پاسخ انوش راوید:  البته این ریشه یابی ها نظرات و دانش شخصی من است،  که بر اساس بیش از نیم قرن معاشرت و صحبت با پیران مدرسه نرفته روستا های ایران حاصل شده است.

   ــ  سارا = از آسمان آمده یا روش آسمانی = سا = آسمان + را = راه و روش = بانوی فرشته.

   ــ  دارا = از راسته و بلندی آمده = دا = دار و درخت و بلند و راست و.. + را = آمده و راه و روش = مرد راست و بلند و قوی.

   ــ  سا = س = سر + ا = راست و بلند  بالا،  در کل سا می شود آسمان.   

   عکس آگهی فیلم یک شب با پادشاه،  One Night with the King ،  درباره خشایارشا و استر،  داستان دیگری از هالیود است،  DVD  آن در بازار موجود است،  پیشنهاد می کنم ببینید،  و درباره آن نظر بدهید،  عکس شماره 7053.

 كليك كنيد:  فرهنگ واژگان سیاسی

كليك كنيد:  دمکراسی، حزب، فدرالیسم

كليك كنيد:  نظریه های کوچک تاریخی و مدنی

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شواهدی از ذره ی جدید که میتواند مدل استاندار فیزیک را درهم بشکند.
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3551 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
نتایج تحقیقات جدید انجام شده توسط برخورد دهنده ی بزرگ ذرات هیدرون شواهدی از حضور ذره ی جدیدی نشان میدهد که میتواند مدل استاندارد فیزیک را در هم بشکند. 
در حالی که آزمایش های بیشتری لازم است تا تایید کند که فوتون های اضافی مشاهده شده در تحقیقات واقعا شواهدی از حضور ذره ی جدید است یا نه این واقعیت که هیچ کس تا به اکنون نتوانسته خلاف مشاهدات فیزیکدانان را ثابت کند میتواند نشان از نزدیک شدن به کشف چیزی عجیب باشد. 
جان الیز از کالج کینگز لندن : " اگر همه احتمالات واقعیت باشند همانند زلزله ای ۱۰ رشتری در مقیاس فیزیک ذرات است." 
الیز مدعی است که نشانه های بسیاری را دیده که باعث خوشبینی او شده : " یک کشف بسیار شگفت انگیز خواهد بود اگر نشانه ها واقعی باشند دقیقا به این خاطر که کشفی غیر منتظره است و به این خاطر که قله ی فرم های جدیدی از ماده خواهد بود. "
در دسامبر گذشته دو تشخیص گر اصلی LHC یعنی   Atlas و CMS هر دو اکوهای کوچک یکسانی را در اطلاعات خود مشاهده کردند که با درک فعلی ما از قوانین فیزیک قابل توضیح نبود. 
زمانی که فوتون ها در داخل این تشخیص گرهای سنگین به یکدیگر برخورد کردند ، واکنش تولید فوتون های پر انرژی تری بود که تئوری های فیزیکی آن را پیش بینی نمیکرد. 
به طور دقیق هردو تشخیص گرهای CMS و Atlas فعالیتی مشخص را در سطح انرژی مخصوص مشاهده کردند که متناظر با 750 گیگا الکترون ولت بود.
این سیگنال غیر قابل توضیخ پنهان شده در حلقه ی برخورد زنجیره ی پروتون- پروتون میتواند نشانه ای از ذره ی جدید باشد که به هیگز بوزون شباهت دارد ، تنها ۱۲ بار سنگینتر است با جرمی حدود 1,500 Gev.
بعضی از فیزیکدانان بر این باورند که ذره ی جدید پسر عموی سنگین تر هیگز بوزون است اما عده ی دیگر فکر میکنند که خود هیگز بوزون از ذرات کوچکتر دیگر تشکیل یافته است.
شاید هم اینها نشانه هایی از حضور گراویتون باشد -نیرویی فرضی که ذره ی گرانش را شامل است که در صورت درست بودن بسیار شگفت انگیز خواهد بود چرا که  تاکنون گرانش با نیروها ذرات دیگر به صورت ناممکنی نمیتواند تطبیق داده شود.
نتایج شگفت انگیزی حاصل شده و از ماه دسامبر تاکنون بیش از 200 مقاله در این مورد منتشر شده اما نشانه هایی بیشتر از اکوهای مشابه در دو تشخیص گر لازم است تا تشخیص دهیم که آیا این علائم واقعا شواهدی از حضور ذره ی جدید است یا تنها یک خطای آماری. 
ما اکنون منتظر نتایج بازی هستیم . آزمایشگاه LHC در طی هفته ی آینده از خواب زمستانی خود برخواهد خواست و تا پایان ماه آوریل فعال خواهد بود بدین معنی که برخوردهای پروتون-پروتون ببشتر و اطلاعات بیشتر از CMS و Atlas برای اثبات و یا رد نتایج خواهد بود. 
مترجم: آیدا صفری 
منبع : sciencealert.com
آرش بوالحسنی-هوش فرازمینی

کانال تلگرام ما :
telegram.me/persiancosmology
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ماده تاریک ممکن است از یک ذره سنگین تشکیل شده باشد
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3731 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

معمولا وقتی میشنویم یک ذره جدید کشف شده از نظر تئوری تصورش برای ما سخته چنین ذره ی تازه کشف شده را تصور کنیم .

دانشمندان اخیرا پیشنهاد دادن و شواهدی را کشف کردند که ادعا میکنند ماده تاریک (این ماده مرموز و غیر قابل مشاهده در کیهان که بخش اعضمی از کیهان را نسبت به ماده مرئی در بر گرفته است }  ممکن است از یک ذره سنگین که به اندازه یک سوم سلول بدن انسان است تشکیل شده باشد . و به قدر کافی چگال است که میتواند حتی مینی سیاه چاله ای را خلق کند .

همه میدانیم که ماهیت ماده تاریک بر ما پوشیده است نمیدانیم چه شکلی است و هیچ نور و اشعه ای از خود ساتع نمیکند ولی با این حال درصد زیادی از  کیهان را در بر گرفته است .

اخیرا دانشمندان دانشگاه دانمارک پیشنهاد دادن ذره ی توضیح دهنده ماده تاریک میتواند ده میلیار میلیارد برابر یک پروتون سنگین تر باشد . اگر این ادعا درست باشد پس وزن یک ذره ماده تاریک را میتوانیم یک میکروگرم در نظر بگیریم .

محققان با این اعداد و ارقام به این نتیجه رسیدند تا یک مدل برای سوپر ذرات سنگین ارائه بدهند و اصطلاحا این تئوری را {Planckian Interacting Dark Matter }  نام نهادند

به ادامه مطلب بروید

 

این ذرات متعلق به یک خانواده ذرات سنگین که اصطلاحا به ان ویمپ ها گویند تعلق دارد .

تا قبل از این دانشمندان میگفتند ویمپ ها 100 برابر پروتون سنگین تر هستند .

اگر ذرات ماده تاریک از این جنس باشند این به ما میگوید به طور کاملا عجیبی ذرات ماده تاریک با هر چیزی میشناسیم متفاوت تر است .

بسیار خب اگر این ذرات به این اندازه بزرگ هستند پس باید دانشمندان رد شتاب دهنده ذرات بتوانند شاهد اندرکنش انها نیز باشند .

در مقابل اثرات این ذرات باید در نقشه ریز موج پس زمینه کیهانی به جا مانده از بیگ بنگ  وجود داشته باشد .

همه میدانیم کیهان یا بیگ بنگ از 13.8 میلیارد سال پیش به وجود امد و طی یک فرایندی که به ان تورم ناگهانی مینامد شروه به انبساط کرد و به مرور دمای کیهان افت کرد . و در این دوران ذرات سنگین ماده تاریکی که اشاره شد بهش ممکنه در ان دوران شروع به شکل گیری کرده باشد .

اگر نهایتا با انچه گفته شد بتوانیم ذرات سنگین ماده تاریک را کشف کنیم مسلما میتوانیم به نتایجی در مورد عملکرد کیهان و نحوه شکل گیریش بیشتر و بهتر نظر بدهیم .

 

 

آرش بوالحسنی &ndash; وبلاگ هوش فرازمینی

به نقل از سایت علمی :

Sciencealert.com

 

کانال تلگرام ما :

Telegram.me/persiancosmology

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نیتروژن مایع در سطح پلوتو ؟
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3854 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

دانشمندان در جدید ترین تحقیقات خود روی سیاره کوتوله پلوتو ادعا دارند که این سیاره روزی دارای نیتروژن مایع در سطح خود بوده است .

و برخی نقاط در سطح این کوتوله و تفاوتهای دمایی نشان دهنده نوعی اب و هوای متغیر در سطح این کوتوله میباشد .

با داده های ارسالی از فضاپیمای افقهای نو ناسا دانشمندان تا به الان رازهای زیادی از این دنیای سرد و کوچک افشا کردند .

در جدید ترین داده ها گفته شده پلوتو تقریبا 5.9 میلیارد کیلومتر از خورشید دور تر میباشد . و دارای فصول و اب و هوا نیز میباشد .

پلوتو نسبت به محور چرخشش 120 درجه اختلاف دارد در صورتیکه این مقدار برای زمین 23 درجه میرسد .

پلوتو 248 سال زمینی طول میکشد به دور خورشید بچرخد و در تابستانش دمایش نهایتا به منفی 200 درجه سانتی گراد میرسد .

داده ها نشان میدهد تغیرات شدید در فشار اتمسفر این سیاره کوتوله اثراتش را رد سطح این کوتوله میگذارد و این نشان دهنده این است که نیتروژن در سطح این سیاره به جای اینکه گاز باشد   مایع میباشد . و این یعنی ممکنه رودخانه هایی از جنس نیتروژن مایع در سطح پلوتو در جریان است .

دانشمندان میگویند چنین پدیده های در حوالی 800000 سال پیش امری عادی بوده است چون به قدری کافی داغ بوده که بتواند چین روزدخانه های مایع نیتروژنی را تولید کند .

و هنوزم امکان وجود انها نیز هست .

آرش بوالحسنی &ndash; وبلاگ هوش فرازمینی

به نقل از سایت علمی :

Iflscience.com

 

کانال تلگرام ما در زمینه کیهانشناسی و کوانتوم :

Telegram.me/persiancosmology

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


امکان کلونی انسان روی ماه تا چند سال اینده
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3934 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 

در جدیدترین ادعاها گروهی از دانشمندان ناسا اعلام داشتند تنها با بودجه ای معادل 10 میلیارد دلار میتوانند گروهی از انسان ها را در ماه تنها قمر زمین سکنی گزینند .

این در حالیست که ناسا در یک سال اخیر بیشتر روی تحقیقات و تمرکزش روی سفر به مریخ بوده است .

"کریس مک کی " رهبر این گروه دانشمندان میگویند هدف ما ماه نیست بلکه برای این است که یاد بگیریم چطور در یک شی بیگانه فرازمینی زندگی کنیم و تحقیق و کاوش کنیم . ماه بهترین مکان برای تمرین این امر مهم است .

به ادامه مطلب بروید 

 

 

به نسبت استانداردهای امروزی ماموریتهای اپولو که اولین انسان را روی ماه فرود اورد 150 میلیارد دلار خرج برداشت .

و با بودجه ی سال 2016 که به ناسا تعلق گرفته و معادل 19.3 میلیارد دلار است چنین امری  غیر ممکن میباشد .

گروه تحقیقات دانشمندانی از ناسا اعلام داشتند به لطف تکنولوژی امروزی میتوانیم بین 5 تا 7 سال اینده انسان را روی ماه سکونت گزینیم .

و این مهم حدود 10 میلیارد دلار بودجه نیاز دارد . این تحقیقات که در ژورنال به چاپ رسیده است میگوید پایگاه ساخته شده ظرفیت 10 نفر برای یک سال را خواهد داشت .و در یک دهه این عدد میتواند به صد نفر برسد .

انها در نظر دارند با موشک های فالکون شرکت اسپیس ایکس به این دستاورد برسند . محفظه زندگی انسانهایی که در این ماموریت خواهد بود چیزی شبیه به شکل زیر خواهد بود . جایی که حداقل از اشعه های مضر کیهانی و خورشیدی به دور باشند .

 

مترجم : آرش بوالحسنی &ndash; وبلاگ هوش فرازمینی

 

به نقل از وبسایت علمی :

Sciencealert.com

 

کانال تلگرام ما :

Telegram.me/persiancosmology

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تصویری از یک دنباله دار در اسمان استرالیا
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 4315 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
تصویر نجومی 
دنباله دار 25p در منطقه ی ویکتوریا استرالیا با رنگ سبز خود در پایین تصویر در کنار ستارگان سحابی ها اجرام و غبارهای تاریک راه شیری به وضوح دیده میشود. این دنباله دار هنوز دم ندارد اما هاله ی اطراف آن ۱ درجه گستردگی دارد و وضعیت آن ۲۴ ساعت قبل از رسیدن به نزدیکترین موقعیت خود به خورشید است. دنباله دار در آسمان با سرعت شناور است چرا که در نزدیکی زمین قرار دارد و به زودی در آسمان نیم کره ی شمالی دیده خواهد شد و از صورت های فلکی عقرب و قوس کنار سیارات مریخ و زحل و ستاره ی قلب العقرب رد خواهد شد.
telegram.me/persiancosmology
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


شفق قطبی در مشتری
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 4269 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
تصویر نجومی

تصویر اشعه ایکس توسط تلسکوپ هابل و چاندرا ایکس ناسا از شفق قطبی ایجاد شده در قطب سیاره مشتری 
علت این مساله به مانند شفق های قطبی زمین در واقع بادهای خورشیدی هستند که در قسمت پیشین مفصل راجع به ان صحبت کردیم .
شفق قطبی و علت ایجادش در زمین : 
جوّ زمین غالباً منظره ای واقعی به نام نورهای شمالی یا شفق شمالی ( اُرورا بوریلیس ) و نورهای جنوبی یا شفق جنوبی (اُرورا استرالیس ) ایجاد می کند . شفق ها بیش از همه در عرضهای جغرافیایی 70 درجه ی شمالی و 70 درجه ی جنوبی دیده می شوند . شفق ها به شکل های متفاوتی آسمان را روشن می کنند ؛ گاهی به شکل روشنایی کلی ، گاهی به شکل بادبزن یا پرده هایی که از آسمان آویخته اند و سرانجام روشنایی سنبله شکل که به رنگ های صورتی ، ارغوانی ، بنفش و سبز ، به طول صدها کیلومتر آسمان را می پوشانند .
منشأ شفق های قطبی بادهای خورشیدی است . ذرات باردار بادهای خورشیدی ، با میدان مغناطیسی زمین برهم کنش دارند و تعدادی از آنها در امتداد خطوط میدان مغناطیسی زمین به سوی قطب های شمال و جنوب آن شتاب می گیرند .
وقتی این ذرات در ارتفاع 300 کیلومتر به جوّ زمین وارد می شوند ، اتم های تشکیل دهنده ی جوّ را بمباران و آنها را برانگیخته می کنند . انتقال الکترون های اتم های برانگیخته به پایین ، وقتی موقتاً در تراز انرژی 2 متوقف می شود ، نور مریی ایجاد می کند . در این فرآیند به علت وجود اتم های گوناگون و میزان گوناگون برانگیختگی آنها ، احتمال ایجاد برخی رنگ های طیف نور ، بیشتر است . مثلاً مولکول های اکسیژن (O2) متمایل به نور سرخ و یا زرد و تک اتم های اکسیژن متمایل به تولیدنور سبز و اتم های نیتروژن متمایل به نور بنفش اند . هر یک از این رنگ ها به خطوط عمده ی طیف خاصی مربوط می شود .
شواهدی در دست است که نشان می دهد ، وقتی شفق در یک قطب زمین ظاهر می شود ، شفقی بسیار شبیه به همان در قطب دیگر تشکیل می شود ؛ به نظر می رسد که الکترون ها در مدتی کمتر از 1 ثانیه ، در امتداد خطوط مغناطیسی ، از یک قطب به قطب دیگر می رسند . بنابراین وسیله ای ایجاد می شود که در تشکیل شفق ها ، عملاً ارتباط برقرار می شود .
پدیده ی شفق قطبی نیز نوعی پلاسماست که تحت اثر یونیزاسیون ایجاد می شود .
ارش
telegram.me/persiancosmology


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


سحابی بزرگ و زیبای کارینا
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3751 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

تصویر نجومی 

یکی از درخشانترین قسمت های راه شیری در سحابی نهفته که عجیبترین اتفاقات در آن روی میدهد. سحابی NGC 3324 که به عنوان سحابی بزرگ کارینا نیز معروف است گهواره ی ستارگان سنگین و سحابی های در حال تحول است. سحابی سوراخ کلید (NGC 3324 ) ساختاری روشن است که در بالای مرکز تصویر دیده میشود و خانه ی انواع مختلف ستارگان دیگر نیز میباشد. سحابی کارینا 300 سال نوری گستردگی دارد و در فاصله ی 7500 سال نوری در صورت فلکی کارینا (کشتی) قرار گرفته. اتا کارینا پر انرژی ترین ستاره ی این سحابی یکی از درخشانترین ستارگان آسمان شب در دهه ی 1830 بود اما به تدریج کم نور و ناپدید شد. 
اتا کارینا درخشانترین ستاره در مرکز تصویر است درست در سمت چپ سحابی سوراخ کلید و ممکن است در آستانه ی قرار گرفتن در مرحله ی ابرنواختر باشد. تصاویر اشعه ی ایکس نشان میدهند که بسیاری از قسمت های سحابی بزرگ کارینا تبدیل به کارخانه ی ابرنواخترها شده است.
کانال تلگرام ما :
telegram.me/persiancosmology

 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


هاله ماه در یک شب زمستانی علتش چیست ؟
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3989 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
چه اتفاقی در آسمان افتاده ؟ 
نور ماه صحنه ی زمستانی را در این تصویر از آسمان شب روشن کرده است. تصویری که در ژانویه 2013 از منطقه ی آلاسکای آمریکا گرفته شده.  در نزدیکی افق کوه های غربی اولین  ربع از ماه درخشان طلوع کرده و توسط هاله ی یخی احاطه شده که تصویر ماه را به چپ و راست انعکاس داده است. بعضی مواقع این پدیده قمر کاذب نامیده میشود. همانند رنگین کمانی که نور خورشید را انعکاس میدهد این کریستال های یخی بشقابی نیز نور و تصویر ماه را بازتاب میدهند. طبق هندسه ی کریستالی هاله ی اطراف ماه معمولا در زاویه ی ۲۲ درجه یا بیشتر در اطراف ماه شکل میگیرد. در مقایسه با این دیسک درخشان اطراف ماه ، هاله ی ماه کم نور تر است و واضح تر دیده میشود زمانی که ارتفاع ماه کمتر است.
کانال تلگرام ما:
telegram.me/persiancosmology

 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راه شیری بر فراز رصدخانه لاسیلای شیلی
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3414 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

تصویر نجومی

راه شیری بر فراز رصدخانه ی لاسیلای شیلی . تلسکوپ 3,6 متری بر فراز صخره همراه با جستجوگر سیاره ای فوق العاده قوی (HARPS )- بهترین جستجوگر سیارات فراخورشیدی بر روی زمین-قرار گرفته. تلسکوپ کمکی در رصدخانه ی پایین آن در تصویر دیده میشود...تلسکوپی فرانسوی مخصوص اجرام گذرنده (TAROT ). 
در سمت راست تصویر در دوردست تلسکوپ زیرمیلیمتری سوئدی (SEST )دیده میشود. 
لوکشین تصویر در حدی تاریک است که نورهای چراغ های ماشین افکت های نوری شدید را (سمت چپ) در تصویر ایجاد کرده است.
کانال تلگرام ما :
telegram.me/persiancosmology

 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


هیچ چیز در کیهان ثابت نیست
10 / 1 / 1395 ساعت 13:34 | بازدید : 3706 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
هیچ چیز در کیهان ثابت نیست . 
ما روی سیاره ای ایستاده ایم که با سرعتی بالا حدود  5 کیلومتر بر ثانیه به دور خودش میچرخد . 
سیاره ما با سرعت   30 کیلومتر بر ثانیه  به دور ستاره میزبانش یعنی خورشید میچرخد . 
ستاره ما و کل منظومه شمسی ما نیز با سرعت سرسام اور  250 کیلومتر بر ثانیه به دور مرکز راه شیری میچرخد که از زمان بد تولدش که بیش از 4.5 میلیارد سال میگذرد تا به الان 20 بار مدار خود را به دو ر سیاه چاله مرکزی کهکشان راه شیری کامل کرده است . 
یک دور به دوره مرکز راه شیری معادل یک سال کیهانی یعنی 250 میلیون سال محسوب میگردد . 
خود کهکشان ما نیز با سرعت  300 کیلومتر بر ثانیه    در فضای بیکران در حال حرکت است . 
خود فضا نیز در حال منبسط شدن است توسط نیروی مرموز تاریک . 
زمین دائما به دور محور خودش می چرخد.در خط استوا، سطح زمین با سرعت 40000 کیلو متر در شبانه روز حرکت می کند. این سرعت برابر با 1040 مایل بر ساعت یا 1670 کیلو متر بر ساعت است. اندازه این سرعت از تقسیم محیط زمین در خط استوا (حدود 24900 مایل یا 40070 کیلو متر) بر تعداد ساعات شبانه روز (24) به دست می اید. از انجایی که محیط زمین در قطبین به صفر نزدیک می شود، هنگامی که به سمت یکی از دو قطب حرکت می کنید این سرعت تقریبا به صفر کاهش می یابد.
زمین به طور میانگین فاصله 93 میلیون مایل (149600000 کیلو متر) را به دور خورشید طی می کند. این فاصله بر حسب یک واحد نجومی (AU ) تعریف می شود. زمین با سرعتی معادل 5/18 مایل بر ثانیه (30 کیلو متر بر ثانیه) به دور خورشید حرکت می کند.
راه شیری 100 تا 120 هزار سال نوری پهنا دارد و 1000 سال نوری ضخامت دارد . خورشید ما روی بازوی جبار در لبه بیرونی کهکشان راه شیری است . که 26000 سال نوری از مرکز راه شیری فاصله دارد . 
آرش بوالحسنی 
کانال تلگرام ما :
telegram.me/persiancosmology

 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دشنی مراد
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 4747 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
دو آهنگ بصورت گلچین از خواننده محبوب کورد دشنی مراد




Dwam Mekewe          



  Pyaweke



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ایوب علی
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 4444 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
دو آهنگ گلچین از آخرین آلبوم ایوب علی


Estutem


Namewey


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عزیز ویسی !
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 3677 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
دو آهنگ گلچین از عزیز ویسی !


Aziz Weisi-02-2009 [Laweke].mp3


Aziz Weysi-07-2008 [Bewazhn].mp3



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گلچین رپ کوردی
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 4061 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
دو آهنگ رپ اولی به نام آواری کرکوک و دومی به نام عمر رپ به سبک گنگستری.


awarai kirkuk


omer rap

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آلبوم از دیلان علی
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 4657 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
خواننده : دیلان علی

سبک خوانندگی : لایت ...( آرام -آرامش بخش)



Dilan Ali -




















   8- Xam








 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آلبومی از چنار محمد خواننده کرد
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 3707 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
واننده : چنار محمد
سبک خوانندگی : پاپ مدرن




Chnar Mhemed -



































|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گلچین 3 آهنگ از بجدار
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 4665 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
3 آهنگ از خواننده :بجدار
سبک خوانندگی: پاپ مدرن - سنتی مدرن

Hellperin



Yaramin
( دوست من )  توظالمی تو خائنی


Eger Wistim

اگر خواستم

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آلبوم 2011 مجید
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 3697 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
خواننده » مجید
 سبک آهنگ خوانی : پاپ



Majid - Albumi 2011























|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


امیر-غوربه ت
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 3817 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
     آهنگی از امیر به نام غوربت ...|Exclusive|

          

دانلود در ادامه مطلب

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آلبومی زیبا از خواننده خوش صدای کورد لوکا زهیر
10 / 1 / 1395 ساعت 13:27 | بازدید : 3893 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

آلبومی بسیار زیبا از لوکا زهیر برای علاقه مندان به این خواننده

این خواننده تنها خواننده ایه که در تمامی سبک ها کار میکنه و این آلبومش متعلق به سال 2012

بنام" مرتکب گناه شدی"

"تمامی ترک های این آلبوم کوردی هستند"

 

 

 

   

 

 
 
 
Loka Zahir - Albumi 2012
 
   
 
 
         
 
         
 
     
10- Xem
   
 
         
 
         
 
     
 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5123
:: باردید دیروز : 512
:: بازدید هفته : 6149
:: بازدید ماه : 45093
:: بازدید سال : 2048951
:: بازدید کلی : 5949130